محافظین (مُ فِ) جمع واژۀ محافظ (در حالت نصبی و جری). مردمان نگهبان. (ناظم الاطباء). رجوع به محافظه شود ادامه... جَمعِ واژۀ محافظ (در حالت نصبی و جری). مردمان نگهبان. (ناظم الاطباء). رجوع به محافظه شود لغت نامه دهخدا
محافظین جمع محافظ، پاتاران بنوانان نگهداران نگهبانان جمع محافظ در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : محافظین شهر ادامه... جمع محافظ، پاتاران بنوانان نگهداران نگهبانان جمع محافظ در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : محافظین شهر فرهنگ لغت هوشیار