- محافظت
- پیره
معنی محافظت - جستجوی لغت در جدول جو
- محافظت
- حفظ کردن از آسیب، نگه داری کردن
- محافظت
- مراقبت، نگاهبانی کردن، مواظبت، مداومت، حفظ کردن، مراعات
- محافظت ((مُ فَ ظَ))
- نگاهبانی کردن، حفظ کردن، نگاه داشتن، نگهبانی، حفاظت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Protective
protetor
schützend
ochronny
защитный
захисний
beschermend
protector
protecteur
protettivo
रक्षात्मक
সুরক্ষামূলক
protektif
koruyucu
ปกป้อง
حاميةٌ
حفاظتی
محافظه و محافظت در فارسی: خوا پاری نیکاستاری دارش پهره نگهداری پاساد نگهبانی پایش پیره (گویش هراتی)
نگهبان، پاسدار
بن پاس پاسبان پاتار نیکاستار گروگاندار کالی پیره دار (گویش افغانی) بنوان پهره دار نگهدار نگهبان پاسبان نگاهبانی کننده حفظ کننده نگهبان جمع محافظین. محافظت. نگاهبانی کردن حفظ کردن، نگاه داشتن
حفظ کننده، نگهبان
Protectant
protetor
Schutzmittel
środek ochronny