- مجیر (پسرانه)
- پناه دهنده، فریادرس، از نامهای خداوند
معنی مجیر - جستجوی لغت در جدول جو
- مجیر
- پناه دهنده، فریادرس
- مجیر
- پناه دهنده و دستگیر، فریادرس
- مجیر ((مُ))
- پناه دهنده، فریادرس
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گوینده
مزدور، مزد بگیر
مزدور، دست نشانده، مزد بگیر
راه، گذرگاه، روش
گرداننده، راه بر
کنجاره
گرد گاه، موی بافته، شب تار
خوب، زیبا، جمیل
یار و دوست خالص
نام طایفه ای از قبیله کنده
درختناک پردرخت، بیگانه، شمشیر، دوست پست ناجور، هیچکاره
چادر دارای تصویر پرندگان
اشاره کننده، مشورت کننده
نور دهنده، درخشنده، درخشان
بارانی، باران دیده، باران خورده
صندوق کوچک فلزی یا چوبی، صندوقچه
از حالی به حالی برگشته، دگرگون شده
کسی که امری را اجرا کند، اجرا کننده
کسی که آبله درآورده، آبله دار، آبله رو
قومی از مردم مجارستان، از مردم این قوم، مربوط به مجار مثلاً سرزمین های مجار
نیمروز، هنگام ظهر در سختی گرما، گرمای نیمروز
بی ثبات و ناپایدار، قابل تغییر، دگرگون شونده
گوشه ای در دستگاه های نوا، ماهور و راست پنجگاه، از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی، حیران کننده، حیرت انگیز، شگفت آور
معبر، گذرگاه، راه، جاده، رفتن، روان شدن، سیروگردش
بزرگوار، گرامی، شریف، بلندپایه، از نام های خداوند
هژیر، پسندیده، نیکو
زیبا
جلد، چابک
زیرک، هوشیار
زیبا
جلد، چابک
زیرک، هوشیار