جدول جو
جدول جو

معنی مجموعات - جستجوی لغت در جدول جو

مجموعات
(مَ)
در شاهد زیر ظاهراً بمعنی مقدار مالیاتی است که هر عامل و خراج گیر باید دریافت و سپس به خزانه تسلیم نماید. مقدار مالیاتی که در ابواب جمعی عاملی قرار دارد: اهل حرث و زرع از عوارض تکلفات و نوازل انزال... باز گشتند و دست از زراعت کشیدند و وجوه معاملات متعذر و منکسر شد و مجموعات عمال به علت عجز به باقی بیرون آمد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 358)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مجموعا
تصویر مجموعا
جملگی، همگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجاوبات
تصویر مجاوبات
جواب دادن ها
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
جمع واژۀ مجعوله، مؤنث مجعول. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مجعول شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
آسمانها. مسمکات. و رجوع به مسمکات شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نزد قاریان از جمله حروف تهجی نوزده حرف است سوای ده حروف مهموسه. (غیاث) (آنندراج). و رجوع به مجهوره و ’حرف مجهور’ در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(نِ اَ کَ دَ)
جملگی و همگی و تمامی. (ناظم الاطباء). روی هم رفته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ مسموعه. شنوده ها. شنیده ها. نیوشیده ها. مقابل مبصرات و ملموسات و مشمومات و مذوقات. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(بِ حَ رَ دَ)
مجموع بودن. حالت مجموع. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجموع شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مجرورات
تصویر مجرورات
جمع مجروره، کشیدگان کشیده شدگان جمع مجروره (مجرور)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسموعات
تصویر مسموعات
جمع مسموعه، نیوشیدگان، شنودگان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع موضوعه (موضوع)، کسوری که بابت پرداخت مزد ماموران محلی نظیر کدخدا و پاکار و دشتبان بمجموع محصول (قبل از تقسیم بین مالک و زارع) تعلق میگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملموسات
تصویر ملموسات
جمع ملموسه، بر ماسیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ممنوعات
تصویر ممنوعات
جمع ممنوعه (ممنوع)
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به معموله انجامیده ها رواگ ها ساخته ها جمع معموله (معمول) عمل شده ها، متداولات، مصنوعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشمومات
تصویر مشمومات
جمع مشمومه، شمین ها، بوییدنی ها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مطبوعه، تافت ها انگیزه گزینش آن که: تافتن در پارسی برابر است با دمیدن یا بر آمدن و هم چنین روشن کردن جمع مطبوعه (مطبوع) نوشته های چاپی، روزنامه ها و مجلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصنوعات
تصویر مصنوعات
چیزهای ساخته شده و اختراع شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرموزات
تصویر مرموزات
جمع مرموزه، رازیکان پوشیدگان جمع مرموزه (مرموز)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرفوعات
تصویر مرفوعات
جمع مرفوعه (مرفوع)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدفوعات
تصویر مدفوعات
جمع مدفوعه، پلیدی جمع مدفوعه (مدفوع)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجوعات
تصویر مرجوعات
جمع مرجوعه، برگشته ها پس فرستاده ها مولیدگان جمع مرجوعه (مرجوع)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محمولات
تصویر محمولات
جمع محموله، بارها جمع محموله (محمول) بار برداشته شده ها، بار ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجموعیت
تصویر مجموعیت
از ساخته های فارسی گویان با همی مجموع بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجزومات
تصویر مجزومات
جمع مجزومه (مجزوم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجعولات
تصویر مجعولات
جمع مجعوله، ساختگی ها جمع مجعوله (مجعول)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجهولات
تصویر مجهولات
جمع مجهوله (مجهول)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجاوبات
تصویر مجاوبات
جمع مجاوبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجاویات
تصویر مجاویات
جمع مجاوبه، هم پاسخی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمولات
تصویر متمولات
جمع متموله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبوعات
تصویر متبوعات
جمع متبوعه، سالاران جمع متبوعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجمیعات
تصویر تجمیعات
جمع تجمیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطبوعات
تصویر مطبوعات
((مَ))
جمع مطبوعه، چاپ شده ها، اصطلاحاً به روزنامه ها و مجلاّت گفته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجموعا
تصویر مجموعا
روی هم
فرهنگ واژه فارسی سره