جدول جو
جدول جو

معنی مجفاه - جستجوی لغت در جدول جو

مجفاه
(مُ)
ستور رانده شده از چراگاه تا نچرد علف را. (ناظم الاطباء). شتر خسته و مانده گردانیده و چرانیده نشده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ جَفْ فِ فَ)
خشکاننده و هر چیز که بخشکاند. (ناظم الاطباء). مؤنث مجفف: ادویۀ مجففه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مجفف شود
لغت نامه دهخدا
(مُ فَ رَ)
مؤنث مجفر. (منتهی الارب). رجوع به مجفر شود
لغت نامه دهخدا
(مَ فَ رَ)
سبب قطع و منه قولهم الصوم مجفره للنکاح. (منتهی الارب). طعامی که قطع از جماع می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قاطع شهوت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(مُ ثَفْ فا)
زنی که شوهر وی دو زن دیگر داشته باشد، زنی که سه شوهر از وی یا زیاده تر مرده باشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). زنی که سه شوهر از وی مرده باشد. (از ذیل اقرب الموارد)، داغی است ستور را که به دیگ پایه ماند. (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به مثفاه و مثفی (م فا) شود
لغت نامه دهخدا
(شَ)
چیزی از جای برداشتن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : جافی السرج عن الفرس مجافاه، زین را از پشت اسب برداشت. (از اقرب الموارد) ، ضد وصال و مؤانست است. (از اقرب الموارد) ، دور داشتن و منه الحدیث انه یجافی عضدیه عن جنبیه للسجود، او برای سجده کردن بازوان خود را از دو پهلوی خود دور می کند. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) : جافی عضدیه، بازوان خود را از دو پهلوی خود دور کرد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
پالونه. (منتهی الارب). مصفات. پالونه و ترشی پالا. ج، مصافی. (ناظم الاطباء). پالونه. (دهار). ج، مصافی. (مهذب الاسماء).
- عظم مصفاه، آهیانه. (یادداشت مؤلف). استخوان غربالی: هو (ای عاقرقرحا) شدیدالتنقیح لسدد المصفاه و الخشم. (تذکرۀ ابن بیطار ج 3 ص 116). رجوع به مصفات (اصطلاح پزشکی) شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
کفایت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
زمین بند برآمده، (منتهی الارب، مادۀ وف ی) (ناظم الاطباء)، میفا، رجوع به میفا شود، سرپوش تنور، (ناظم الاطباء)، میفا، آتش پهن کرده که در آن نان پزند، (ناظم الاطباء)، میفا، کورۀ خشت پختن، (ناظم الاطباء)، میفا، و رجوع به میفا شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
که گرمی آن نشسته باشد. که حرارت آن کاسته شده باشد: مثل النورهالغیر المطفاه. (کتاب دوم قانون ابوعلی سینا ص 148، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مصفاه
تصویر مصفاه
پالونه، کفگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطفاه
تصویر مطفاه
در تازی باستانی: آتش کش در تازی نوین: آتش نشان خود روی آتش نشانی
فرهنگ لغت هوشیار