مجعثن الخلق، گرداندام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فرس مجعثن الخلق، اسبی که به ریشه درخت شبیه است در تنومندی و فربهی و پیه ناکی. (از ذیل اقرب الموارد)
مجعثن الخلق، گرداندام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فرس مجعثن الخلق، اسبی که به ریشه درخت شبیه است در تنومندی و فربهی و پیه ناکی. (از ذیل اقرب الموارد)
مانند تجعثم بمعنی درگرفته و فشرده شدن و فراهم آمدن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). ترنجیده و درهم کشیده شدن و فراهم گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
مانند تجعثم بمعنی درگرفته و فشرده شدن و فراهم آمدن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). ترنجیده و درهم کشیده شدن و فراهم گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)