جدول جو
جدول جو

معنی مجزاع - جستجوی لغت در جدول جو

مجزاع
(مِ)
بسیار ناشکیبا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بسیار جزع. ج، مجازیع. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مجزا
تصویر مجزا
سواکرده شده، جداشده، تجزیه شده، جزءجزءشده
فرهنگ فارسی عمید
(مَجْ جا)
آن که اکثر، خرمای خشک با شیر خورد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آن که اکثر شیر بر سر خرما خورد. (منتهی الارب) (آنندراج). آن که شیر بر بالای خرما خورد. (ناظم الاطباء). آن که شی-ر خوردن پس از خرما را دوست دارد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُجْ جا)
آش تنک که از آب و آرد ترتیب دهند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). آش اوماج و آشی که از آب و آرد ترتیب دهند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَزْ زا)
خارپشت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
گرسنگی. (ناظم الاطباء) : هو منی علی قدر مجاع الشبعان، یعنی او از من برقدر گرسنگی سیر است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَ گُ)
ناشکیبا گردانیدن. (منتهی الارب). بر جزع و زاری داشتن کسی را.
لغت نامه دهخدا
(مُ جَزْ زَ ءْ)
جزء جزء شده. (ناظم الاطباء). پاره پاره شده. (از منتهی الارب). مجزا. و رجوع به مجزا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
پاره پاره کرده شده، جز جز و علیحده کرده شده، تجزیه شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجزاع
تصویر اجزاع
ناشکیبا گردانیدن ناشکیباندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جزاع
تصویر جزاع
نا شکیبا و زاری کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزاع
تصویر مزاع
خارپشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
((مُ جَ زّ))
جدا شده، تجزیه شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
متفرّقٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
Secluded
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
isolé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
aislado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
隠れた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
isolado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
abgelegen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
odosobniony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
уединенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
الگے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
สันโดษ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
mbali
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
隐蔽的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
afgelegen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
מבודד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
외진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
terpencil
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
відокремлений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
एकांत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
isolato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مجزا
تصویر مجزا
একান্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی