- مجریه
- قوه مجریه که یکی از سه قوه در حکومت عامه که بر طبق قوانین کار راند
معنی مجریه - جستجوی لغت در جدول جو
- مجریه ((مُ یِ یا یَ))
- مؤنث مجری
قوه مجریه: یکی از قوای سه گانه مملکت که موظف به اجرای قوانین و مقررات است و آن شامل رییس مملکت و هیئت وزیران است، مقابل مقننه و قضاییه

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کهکشان، مجموعه ای شامل میلیون ها ستاره که به دور یک محور می چرخند، کاهنگان، آسمان درّه، تنین فلک، راه حاجیان، کاهکشان

بیل، ابزار آهنی پهن با دستۀ چوبی بلند برای کندن زمین یا برداشتن گل و خاک
راه کهکشان، آسمان دره، کهکشان و آن خط سفیدی است که به شب در آسمان دیده میشود
رهگذر، گذرگاه، محل رفتن، محل عبور، راه، طریق اجرا شده، انجام یافته

هجریه در فارسی مونث هجری فرا رفت مونث هجری سنه هجریه سنوات هجریه: (تشکیل مصلحت خانه (درزمان ناصر الدین شاه) درجمیعولایات برای مقاولات امورعامه اهالی که درسال سیزدهم ازجلوس مطابق سنه یکهزار ودویست وهفتاد وشش هجریه بعمل آمده)
کامی میاندهانی به آواهایی گفته می شود که ازکام برمی آیند ضاد ج مونث شجری و آن حروف شین ص و ج است

((مَ یُِ))
فرهنگ فارسی معین
مقدار مال یا وجهی است که به هنگام ازدواج یا پس از آن شوهر در عوض تمتع به زن می دهد و باید مقدار آن معلوم باشد، مهر، کابین
exécuteur
executor
Vollstrecker
wykonawca
исполнитель
виконавець
uitvoerder
ejecutor