جدول جو
جدول جو

معنی مجریطی - جستجوی لغت در جدول جو

مجریطی(مَ / مِ طی ی)
مسلمه بن احمد بن قاسم بن عبد مجریطی، مکنی به ابوالقاسم (338- 398 هجری قمری) ریاضی دان و ستاره شناس و فیلسوف و پیشوای ریاضی دانان اندلس بود. او راست: ’ثمارالعدد’ در حساب و ’اختصار تعدیل الکواکب من زیج التبانی’ و ’رتبه الحکیم’ و ’غایه الحکیم’ و ’کتاب الاحجار’ و جز اینها.. و رجوع به ریحانهالادب چ 2 ج 5 ص 190 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

هیئت و نجوم. دراصل نام مهم ترین اثر بطلمیوس که شامل ۱۳ مقاله راجع به اجرام سماوی و بعضی مسائل هندسی است
فرهنگ فارسی عمید
(مِ)
مأخوذ از تازی، کسی که به وظیفه و تکلیف خود عمل می کند مانند نوکر و وزیر و جز آن. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ طا)
کام دهن. (منتهی الارب). لهاه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
آن که همیشه در مجرائی صاحب خود میرسیده باشد. (بهار عجم) (از آنندراج) :
شه سپاه تغافل پی صف آرایی است
نقیب ناله صدایی که اشک مجرائی است.
ملافقیراﷲ آفرین (از آنندراج).
و رجوع به مجرا شود، زر تنخواه و مانند آن که در آن تحقیق و بازپرس را مدخلی نباشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ)
رجل مثرنط، مرد احمق گران. (منتهی الارب). مرد ثقیل و گران. (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
جزیرۀ افریطی، نام جزیره ای از ناحیتهائی که برج سنبله برآن دلالت دارد. رجوع به التفهیم بیرونی ص 335 شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
به اصطلاح علم اشکال هندسی چیزی که یک سر آن مدور و پهن باشد و سر دیگر آن باریک به تدریج بود چنان که شکل گزر باشد. (غیاث) (از آنندراج). هر جسمی که بشکل مخروط باشد. (ناظم الاطباء). آنچه به شکل مخروط باشد. شکلی مجسم که ابتدای او از دایره باشد و هموار و یکسان به تدریج باریکتر میشود تا آنکه سر او به یک نقطه بازآید چنانکه خراط تواند تراشید بر مثال ترنجی که سر او نیک باریک و تیز باشد. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). صنوبری. کله قندی.
- سطح مخروطی، آن سطحی است که از تغییر مکان خطی موسوم به مولد حاصل شود و آن همواره بر نقطۀ ثابت به نام رأس می گذرد و بر منحنی معینی به اسم هادی متکی است.
- ظل مخروطی، سایه ای به شکل مخروط که بوسیلۀ سیاره ای در جهت مخالف خورشید افکنده شده باشد. (از لاروس).
- مخروطی شکل، هر جسمی که به شکل مخروط باشد. صنوبری شکل.
- مقاطع مخروطی،اگر یک مخروط مستدیر قائم یا دوار را با یک صفحه قطع کنیم بر حسب وضع صفحۀ قاطع یکی از منحنیهای زیر به دست خواهد آمد: بیضی (قطع ناقص) ، هذلولی (قطع زاید) ، سهمی (قطع مکانی). این منحنیها را مقاطع مخروطی نامند و بخشی از هندسه که از خواص منحنیهای مذکور بحث می کند مخروطات نامیده می شود. و رجوع به مخروطات و فرهنگ فارسی معین شود
لغت نامه دهخدا
یونانی تازی گشته مجیستیک نام نوشتاری از بتلمیوس در اختر شناسی، هیئت و نجوم
فرهنگ لغت هوشیار
قوه مجریه که یکی از سه قوه در حکومت عامه که بر طبق قوانین کار راند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجرمی
تصویر مجرمی
در تازی نیامده بزهکاری مجرم بودن مجرمیت
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده: بریده نما: گونه ای آگور کاری در ساختمان، بی زنی، جهانرهایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مریخی
تصویر مریخی
بهرامی منسوب به مریخ
فرهنگ لغت هوشیار
(در تازی آمده است) : از ریشه پارسی گاو دنبال چرخوکی سرودیس منسوب به مخروط یا سطح مخروطی. سطحی است که از تغییر مکان خطی موسوم به مولدبوجود آید و آن همواره بر نقطه ای ثابت بنام راس میگذرد و بر منحنی معینی باسم هادی متکی است. یا مقاطع مخروطی. اگر یک مخروط مستدیر قایم یا دوار را با یک صفحه قطع کنیم برحسب وضع صفحه قاطع یکی از منحنیهای زیر بدست خواهد آمد: بیضی (قطع ناقص) هذلولی (قطع زاید) سهمی (قطع مکافی)، این منحنیها را مقاطع مخروطی نامند و بخشی از هندسه را که از خواص منحنیهای مذکور بحث میکند مخروطات خوانند. یامخروطیان، جمع مخروطی. تیره ایست از گیاهان باز دانه از رده پیدازادان که غالبا در منطقه معتدله میرویند. ساقه این تیره از گیاهان دارای طبقه مولدی است که آوندهای قرصی چوبی میسازد. برگهای آنها عموما باریک و سوزنی و دارای یک رگبرگ دایمی است و درخت همیشه سبز است. در تمام قسمتهای آنها لوله های شیرابه است که صمغهای مختلف ترشح میکنند. این صمغهابیشتر بنام تربانتین موسومند. میوه گیاهان این تیره مرکب و مخروطی شکل است. انواع مهم گیاهان این تیره عبارتند از: کاج سرو ابهل پیرو سرخدار و صنوبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجردی
تصویر مجردی
((مُ جَ رَّ))
ستون بنا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجریه
تصویر مجریه
((مُ یِ یا یَ))
مؤنث مجری
قوه مجریه: یکی از قوای سه گانه مملکت که موظف به اجرای قوانین و مقررات است و آن شامل رییس مملکت و هیئت وزیران است، مقابل مقننه و قضاییه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجسطی
تصویر مجسطی
((مِ جَ))
سونتاکسیس ماثماتیکا یا مجموعه ریاضی، رساله ای است در نجوم تألیف کلاودیوس بطلمیوس 150 قبل از میلاد که بعدها توسط شارحین صفت عالی «مگستیه» یا «مجسطی» به آن داده شد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مریضی
تصویر مریضی
بیماری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محیطی
تصویر محیطی
Environmental
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محیطی
تصویر محیطی
environnemental
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از محیطی
تصویر محیطی
环境的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از محیطی
تصویر محیطی
환경의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از محیطی
تصویر محیطی
çevresel
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از محیطی
تصویر محیطی
lingkungan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از محیطی
تصویر محیطی
পরিবেশগত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از محیطی
تصویر محیطی
पर्यावरणीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از محیطی
تصویر محیطی
umweltbezogen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از محیطی
تصویر محیطی
ambientale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از محیطی
تصویر محیطی
ambiental
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از محیطی
تصویر محیطی
milieu-
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از محیطی
تصویر محیطی
екологічний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از محیطی
تصویر محیطی
экологический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از محیطی
تصویر محیطی
środowiskowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از محیطی
تصویر محیطی
ambiental
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از محیطی
تصویر محیطی
環境的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی