جدول جو
جدول جو

معنی مجروحه - جستجوی لغت در جدول جو

مجروحه
(مَ حَ)
مؤنث مجروح. (ناظم الاطباء). رجوع به مجروح شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مجروح
تصویر مجروح
زخم شده، زخمی، زخمدار، کنایه از آزرده، رنجیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مروحه
تصویر مروحه
بادزن، بادبزن
فرهنگ فارسی عمید
(مَ حَ)
نعت مفعولی از حرح: امراءه محروحه. (از منتهی الارب). زنی که بر شرم او زده شود
لغت نامه دهخدا
(مَ سَ)
حروف مجروسه، جمیع حروف هجا سوای حروف لین. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ زَ)
ارض مجروزه، زمین بی نبات که هیج نرویاند یا آنکه علف وی خورانیده باشند یا زمین باران نرسیده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). ارض مجروزه، زمینی که نبات آن را بریده باشند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ رَ)
مؤنث مجرور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجرور شود
لغت نامه دهخدا
(مَ دَ)
ارض مجروده،زمین ملخناک و ملخ رسیده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ارض مجروده، زمین بسیارملخ. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
مجروره در فارسی مونث مجرور کشیده، کمانه ای مونث مجرور جمع مجرورات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
خسته، زخم دار، جراحت برداشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مروحه
تصویر مروحه
بادبزن جمع مراوح: طاوس مروحه بافته از زر رشته اجنحه بر دوش نهاده
فرهنگ لغت هوشیار
مشروحه در فارسی مونث مشروح بنگرید به مشروح مونث مشروح: مکتوبات مشروحه، جمع مشروحات
فرهنگ لغت هوشیار
مطروحه در فارسی مونث مطروح بنگرید به مطروح مونث مطروح، جمع مطروحات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
((مَ))
زخمی، زخم خورده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مروحه
تصویر مروحه
((مِ وَ حَ یا حِ))
بادبزن، جمع مراوح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
زخمی، افگار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
Injured
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
blessé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
terluka
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
jeraha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
yaralı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
怪我をした
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
受伤的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
פצוע
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
부상당한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
ferido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
घायल
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
ferito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
herido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
gewond
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
поранений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
раненый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
ranny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
verletzt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مجروح
تصویر مجروح
ได้รับบาดเจ็บ
دیکشنری فارسی به تایلندی