جدول جو
جدول جو

معنی مجرم - جستجوی لغت در جدول جو

مجرم
کسی که مرتکب جرم شده، بزه کار، گناهکار
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
فرهنگ فارسی عمید
مجرم(مُ جَرْ رَ)
حول مجرم، سال تمام. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از آنندراج). سال تمام و کامل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مجرم(مُ جَرْ رِ)
آن که تمام می کند سال را، بیرون آینده از چیزی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
مجرم(مُ رِ)
مرتضی قلی بیگ بن سلطان حسن شاملو، از رؤسای عشایر ترک بود و در شعر و موسیقی و خطاطی دست داشت. وی به هندوستان مسافرت کرد و به 1020 هجری قمری در همانجا درگذشت. به حکم وصیت او دیوانش بوسیلۀ تقی اوحدی جمع و تدوین گردید. از اوست:
زان گونه غریبانه به زندان تو مردیم
کایام نشد آگه و تقدیر ندانست.
(از ریحانه الادب ج 5 ص 189)
لغت نامه دهخدا
مجرم(مُ رِ)
گناهکار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گنه کار. اثیم. آثم. بزهکار. بزه مند. مذنب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : انه من یأت ربه مجرماً فان له جهنم لایموت فیها و لایحیی. (قرآن 74/20). فدعا ربه ان هؤلاءقوم مجرمون. (قرآن 22/44). یبصرونهم یود المجرم لویفتدی من عذاب یومئذ ببنیه. (قرآن 11/70). گاه مجرمان را ثواب کردار مخلصان ارزانی می دارند. (کلیله و دمنه). و در قدم کوشش هم نعت مور باید بود... و قدم کشش نه قدم اختیاری است بلکه اضطراری است که سلطان عشق متهم نیست و چون عاشقان مجرم نی. (مقامات حمیدی).
کن میان مجرمان حکم ای ایاز
ای ایاز پاک با صد احتراز.
مولوی.
مجرمانت مستحق کشتنند
و ز طمع بر عفو و حلمت می تنند.
مولوی.
مجرم شاهیم، ما را عفو خواه
ای تو خاص الخاص درگاه اله.
مولوی.
، کافر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، عاصی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عاصی و نافرمان. (ناظم الاطباء) ، تبه کار. تباه کار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : زیاده از هفتصد مرد زندانی بودند، کم از بیست که خونی ومجرم و دزد بودند، دیگر همه آن بودند که وزیر ایشان را به طمع مال و ظلم بازداشته بود... (سیاستنامه). و اگر خود را مجرم دانستی هرگز او را آن قوت دل نبودی که گرد جناب حشمت تو گشتی و... (مرزبان نامه چ قزوینی ص 242). روباه گفت اگر چه مجرم خرس است و برهان جرایم او به ضمایم حجت که از اقاویل معتمدان شنیده ایم روشن شد... (مرزبان نامه چ قزوینی ص 257).
مجرمان را چون به جلادان دهند
چون بجنبد ریش من ایشان رهند.
مولوی.
که مجرم به زرق و زبان آوری
ز جرمی که دارد نگردد بری.
سعدی (بوستان).
چو محرم شدی از خود ایمن مباش
که محرم به یک نقطه مجرم شود.
اسیری مشهدی (از امثال و حکم ص 1503).
- امثال:
محرم به یک نقطه مجرم است، یعنی میان دوستان یکدل فرط گستاخی موجب ملال و کدورت شود. (امثال و حکم ج 3 ص 1503).
، (اصطلاح حقوقی) به معنی اعم کسی که مرتکب جنایت یا جنحه یا خلاف می شود و به معنی اخص مرتکب جنایت یا جنحه را گویند. (ترمینولوژی حقوق، تألیف جعفری لنگرودی).
- مجرم به عادت، کسی که به علت ارتکاب جنایت یا جنحۀ عمدی که بموجب قانون، مجازات حبس برای آن پیش بینی شده دو مرتبه یا بیشتر محکوم به حبس بیش از دو ماه شده و بعد از اجرای مجازات مرتکب جرمی شود که مستلزم مجازات حبس است و از این رو دادگاه تشخیص دهد که او دارای حالت خطرناک بوده و تمایل به ارتکاب جرائم داشته و یا از راه قوادی و یا فحشاء و نظایر آن امرار معاش می نماید مجرم به عادت است. (ترمینولوژی حقوق، تألیف جعفری لنگرودی).
- مجرم خطرناک، کسی که سوابق و خصوصیات روحی و اخلاقی او و کیفیت ارتکاب و جرمی که مرتکب شده او را در مظان ارتکاب جرم در آینده قرار دهد اعم از اینکه قانوناً مسئول باشد یا غیر مسئول. (ترمینولوژی حقوق، تألیف جعفری لنگرودی)
لغت نامه دهخدا
مجرم
گناهکار، بزه مند، مذنب
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
فرهنگ لغت هوشیار
مجرم((مُ رِ))
گناهکار
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
فرهنگ فارسی معین
مجرم
بزه کار، بزهکار، تبهکار
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
فرهنگ واژه فارسی سره
مجرم
صفت بزومند، بزهکار، تبهکار، تردامن، خاطی، خطاکار، گناهکار، گنهکار، مذنب، مقصر
متضاد: بی گناه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مجرم
المجرم
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به عربی
مجرم
Delinquent
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مجرم
délinquant
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مجرم
delincuente
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مجرم
delinquente
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مجرم
straffällig
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به آلمانی
مجرم
przestępca
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به لهستانی
مجرم
правонарушитель
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به روسی
مجرم
правопорушник
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مجرم
محکوم، جنایی، مجرم
دیکشنری اردو به فارسی
مجرم
مجرم
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به اردو
مجرم
ผู้กระทำความผิด
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به تایلندی
مجرم
mhalifu
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مجرم
犯罪者
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مجرم
违法的
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به چینی
مجرم
עבריין
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به عبری
مجرم
범죄자
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به کره ای
مجرم
delinquent
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به هلندی
مجرم
penjahat
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مجرم
অপরাধী
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به بنگالی
مجرم
अपराधी
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به هندی
مجرم
delinquente
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مجرم
suçlu
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ رِ)
از مردم هرات و از شعرای نیمۀ اول قرن دهم بود و اکثر اوقات در ماوراء النهر اقامت داشت. این رباعی از اوست:
شوخی که نقاب از رخ خود برنگرفت
جز جور و جفا طریق دیگر نگرفت
گفتیم برافروز شبی شمع وصال
افسوس که گفتیم بسی در نگرفت.
و رجوع به مجالس النفایس ص 169 و فرهنگ سخنوران شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مجرمه
تصویر مجرمه
مونث مجرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجرمی
تصویر مجرمی
در تازی نیامده بزهکاری مجرم بودن مجرمیت
فرهنگ لغت هوشیار