- مجدفه
- این واژه را سعد الدین الوراوینی در مرزبان نامه آورده... (به تماشای بطان بنشستند که هر یک برسان زورق سیمین بر روی دریای سیماب گذر می کردند یکی ملاح وار به مجدفه پنجه پای کشتی قالب را به کنار افکندی) واژه ای ساختگی است و تازیان مجداف و مجذاف و مجذافه را به کار برند که به آرش پارو کشتی است (بهره گرفته از پانوشت محمد قزوینی در مرزبان نامه) پاروی کشتی. توضیح در عربی مجداف و مجذاف بدین معنی آمده و مجدفه در کتب معتبر لغت نیامده است
معنی مجدفه - جستجوی لغت در جدول جو
- مجدفه ((مِ دَ فَ یا فِ))
- پاروی کشتی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیل، ابزار آهنی پهن با دستۀ چوبی بلند برای کندن زمین یا برداشتن گل و خاک
مونث مجوف
مونث مردف جمع مردفات. مونث مردف جمع مردفات
فرخمیده (پنبه حلاجی شده)
بانگ، آواز دویدن