جدول جو
جدول جو

معنی مجتزر - جستجوی لغت در جدول جو

مجتزر
(مُ تَ زِ)
شترکشنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). کسی که می کشد و پوست می کند شتر را. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ زِ)
درونده و برنده. (آنندراج). برندۀ غله و یا خرما. (ناظم الاطباء) ، فریزکننده موی. (آنندراج). فریزکننده گوسپند. (ناظم الاطباء). و رجوع به مجتزّ شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَزز)
بریده شده و فریز کرده شده. (ناظم الاطباء). موی فریزشده. (از منتهی الارب). موی بریده شده. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تِزز)
برنده و فریزکننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
(مَ زِ)
جای شتر کشتن. ج، مجازر. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ زِ)
شتر که هنگام کشتن وی آید. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، آن که گوسفند را برای ذبح کردن دهد. (آنندراج) (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خرمابن که به وقت باز کردن خرما رسد. (آنندراج) (از منتهی الارب). خرمابنی که خرمای وی برای چیدن رسیده باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پیر که به وقت مردن رسد. (آنندراج) (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُتْ تَ زِ)
از ’وزر’، گناه کننده. (آنندراج). مجرم و گناهکار. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به اتزار شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ بِ)
شکسته بندنده. (آنندراج). شکسته بند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ رِ)
نشخوارکننده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، کشنده. (آنندراج). کسی که می کشد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به مجترّ شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ زِ)
شکننده چیزی و برنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) ، آن که از درخت چوب را بشکند. (آنندراج) (از منتهی الارب). کسی که شاخۀ درخت را می کند و یا می شکند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ زِ)
آن که اندازه کند خرما را بر درخت. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که بار درخت خرمابن را بر درخت اندازه کند، گیرنده و دریافت کننده. (ناظم الاطباء). گیرندۀ پاره ای از مال. (از منتهی الارب). گیرندۀ پاره ای از مال و باقی گذارندۀ پاره ای. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ)
پاداش عمل خواهنده. (آنندراج). کسی که پاداش و جزای کار خود را می خواهد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ مِ)
سوزندۀ عود در عودسوز. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ وِ)
همسایگی کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب). همسایه و متصل و پیوسته. (ناظم الاطباء). و رجوع به اجتوار شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ هَِ)
آن که پاک کند چاه را. (آنندراج). پاک کننده چاه یا کشندۀ همه آب چاه را. (از منتهی الارب). پاک کننده چاه. (ناظم الاطباء) ، بسیار شمرنده چیزی را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که چیزی را بزرگ و محترم شمرد. (ناظم الاطباء) ، آن که بیند زن را بی پرده. (آنندراج). کسی که بیند زنی را بی پرده و حجاب. (ناظم الاطباء). آن که کسی را بدون حجاب بیند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ زِ)
جمع واژۀ مجزر. جای شتر کشتن (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جمع واژۀ مجزر و مجزره. (ناظم الاطباء). و رجوع به مجزر شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَرر)
کشنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، کشیده. (ناظم الاطباء) ، نشخوارکننده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مجتهر
تصویر مجتهر
آنکه پاک کند چاه را، پاک کننده چاه، آنکه کسی را بدون حجاب ببیند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجتبر
تصویر مجتبر
شکسته بند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجتزی
تصویر مجتزی
پاداش خواهنده
فرهنگ لغت هوشیار