- مجازی
جزادهنده، پاداش دهنده
معنی مجازی - جستجوی لغت در جدول جو
- مجازی
ویژگی آنچه به صورت مجاز به کار رفته باشد، غیرحقیقی، غیرواقعی
- مجازی(مَ)
منسوب به مجاز یعنی غیر حقیقی. (غیاث) (آنندراج). مأخوذ از تازی، ضد حقیقی. (ناظم الاطباء). مقابل حقیقی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
آنچ آید از او ناید از دگر کس
کی کار حقیقت بود مجازی.
مسعودسعد.
گل و مل ترا خادمانند، از آن شد
وفای گل و صحبت مل مجازی.
خاقانی.
وعده ها باشد حقیقی دلپذیر
وعده ها باشد مجازی تاسه گیر.
مولوی.
این وجد و سماع مامجازی نبود
وین رقص که می کنیم بازی نبود.
علاءالدولۀ سمنانی.
از حقیقت بر تو نگشاید دری
زین مجازی مردمان تا نگذری.
شیخ بهائی.
- سرای مجازی، دنیا. (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). و رجوع به ترکیب بعد شود.
- مقام مجازی، سرای مجازی. دنیا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
در این مقام مجازی بجز پیاله مگیر
در این سراچۀ بازیچه غیر عشق مباز.
حافظ
آنچ آید از او ناید از دگر کس
کی کار حقیقت بود مجازی.
مسعودسعد.
گل و مل ترا خادمانند، از آن شد
وفای گل و صحبت مل مجازی.
خاقانی.
وعده ها باشد حقیقی دلپذیر
وعده ها باشد مجازی تاسه گیر.
مولوی.
این وجد و سماع مامجازی نبود
وین رقص که می کنیم بازی نبود.
علاءالدولۀ سمنانی.
از حقیقت بر تو نگشاید دری
زین مجازی مردمان تا نگذری.
شیخ بهائی.
- سرای مجازی، دنیا. (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). و رجوع به ترکیب بعد شود.
- مقام مجازی، سرای مجازی. دنیا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
در این مقام مجازی بجز پیاله مگیر
در این سراچۀ بازیچه غیر عشق مباز.
حافظ
- مجازی(مُ)
جزا دهنده. (غیاث) (آنندراج). پاداش دهنده. (ناظم الاطباء) : می گفتم که عالم را آفریدگاری است مجازی کریم و مکافی رحیم. (جوامع الحکایات)
- مجازی
یعنی غیر حقیقی، ضد حقیقی
- مجازی((مَ))
غیرحقیقی
- مجازی
هس تنما
- مجازی
استعاری، صوری، کنایی، ازروی مجاز، مجاز4 مربوط به مجاز
- مجازی
افتراضيٌّ
- مجازی
Allowable, Virtual, Metaphoric
- مجازی
autorisé, métaphorique, virtuel
- مجازی
toegestaan, metaforisch, virtueel
- مجازی
অনুমোদিত , উপমামূলক , ভার্চুয়াল
- مجازی
permitido, metafórico, virtual
- مجازی
zulässig, metaphorisch, virtuell
- مجازی
dozwolony, metaforyczny, wirtualny
- مجازی
разрешённый , метафорический , виртуальный
- مجازی
مجازی
- مجازی
اجازت شدہ , مجازی
- مجازی
อนุญาต , อุปมา , เสมือน
- مجازی
permitido, metafórico, virtual
- مجازی
inayoruhusiwa, mfano, halisi
- مجازی
izin verilen, metaforik, sanal
- مجازی
許可された , 比喻的な , 仮想の
- مجازی
允许的 , 比喻的 , 虚拟的
- مجازی
מותר , מטאפורי , וירטואלי
- مجازی
дозволений , метафоричний , віртуальний
- مجازی
diizinkan, metaforis, virtual
- مجازی
अनुमत , रूपक , काल्पनिक
- مجازی
consentito, metaforico, virtuale
- مجازی
허용된 , 은유적인 , 가상의
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به حجاز. ساخته حجاز متعلق به حجاز، از مردم حجاز اهل حجاز، دوازدهمین دوز از ادوار ملایم موسیقی قدیم
