جدول جو
جدول جو

معنی مثوبات - جستجوی لغت در جدول جو

مثوبات
جمع واژۀ مثوبت، پاداش، جزا، جزای عمل خیر
تصویری از مثوبات
تصویر مثوبات
فرهنگ فارسی عمید
مثوبات
(مَ)
عوضهای نیکی و جزای نیکی و این کلمه جمع مثوبه است... (غیاث) (آنندراج). جمع واژۀ مثوبه. اجور. مزدها. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اگر در معالجت ایشان برای حسبت سعی پیوسته آید... اندازۀ خیرات و مثوبات آن که تواند شناخت. (کلیله و دمنه). اگر ازبرای حسبت این کوشش پیوسته آید برکات و مثوبات آن رانهایت صورت نبندد. (کلیله و دمنه). و برکات و مثوبات آن شهنشاه غازی و دیگر ملوک این خاندان را مدخر شود. (کلیله و دمنه). و آنچه او را... از اکمال مکارم اخلاق و اعمال محاسن اعراق و اقتناء ذخایر مثوبات... ملکه شده است... (المعجم چ مدرس رضوی ص 10). و رجوع به مثوبه شود
لغت نامه دهخدا
مثوبات
جمع مثوبه و مثوبه، پاداش ها مزدها جمع مثوبه (مثوبت) : و آنچه او رالله از کمال مکارم اخلاق و اعمال محاسن اعراق و اقتنا ذخایر مثوبات... ملکه شده است
فرهنگ لغت هوشیار
مثوبات
جزاهای نیک، پاداش های نیک، اجرها، مثوبت ها
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مثوبت
تصویر مثوبت
پاداش، جزا، جزای عمل خیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرکبات
تصویر مرکبات
آنچه از چند چیز ترکیب شده باشد، ترکیب شده ها، در علم زیست شناسی میوه هایی از قبیل لیمو، نارنج، پرتقال، نارنگی و امثال آن ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مثابرت
تصویر مثابرت
پیوسته بر کاری بودن، در کار مواظبت کردن
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
جمع واژۀ مثله (م ث ل / م ل ) . عقوبت و کاری که بدان عبرت گیرند. (آنندراج) (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به مثله شود
لغت نامه دهخدا
(مُ صَوْ وَ)
جمع واژۀ مصوبه. قوانین و مقررات و احکامی که بوسیلۀ مقام یا گروه یا مجلس و یا انجمنی مورد تأیید و تصویب قرار گرفته باشد
لغت نامه دهخدا
(مَ بَ)
جزای نیکی. (غیاث) : رب العالمین گوید گواهی شان قبول کردم و حکم کردم بیگانگان را سیاست و عقوبت و دوستان را مثوبت و رحمت. (کشف الاسرار ج 2 ص 529).
پذرفته باد روزه و فرخنده عید تو
از روزه با مثوبت و از عید شادمان.
سوزنی (دیوان چ شاه حسینی ص 298).
همه از سریقینی صادق و رغبتی تمام بسیجیدۀ کار شدند و دلها بر احراز مثوبت غزو و نیل درجۀ شهادت قرار دادند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 41). و رجوع به مثوبه شود
لغت نامه دهخدا
جمع مثلثه، سه گوشگان تریزان جمع مثلثه (مثلث)، بخشی از علم ریاضی که موضوعش مطالعه و تعیین روابط بین اضلاع و زوایای مثلث و تعیین عناصر نا معلوم یک مثلث از روی اندازه های معلوم آن است. چون طول و زاویه دو کمیت متفاوتند در مثلثات از عوامل جدیدی که خطوط مثلثاتی نام دارند استفاده میکنند. مثلثات بر دو قسم است: یا مثلثات کروی. علمی است که از مثلثی بحث میکند که در سطح کره قرار دارد یعنی اضلاع آن قوسها یی از دایره عظیمه اند. در مثلثات ابتدا بین زوایا و خطوط نسبتهایی برقرار می کنند و با نامگذاری آنها بمقصود اصلی که تعیین اجزاء نا معلوم مثلث است می پردازند. یا مثلثات مستوی. علمی است که از مثلثی بحث کند که در سطح مستوی قرار دارد یعنی موضوع این رشته از مثلثات مثلث مستوی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مثمرات
تصویر مثمرات
جمع مثمره، جمع مثمره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجربات
تصویر مجربات
جمع مجربه (مجرب)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مثمنه، هشت پارگان جمع مثمنه (مثمن) : ... هر بحر که مثمن آن خوش آینده و مستعمل است در دایره مثمنات باید آورد و مسدس آنرا مجزوء آن دانست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجوزات
تصویر مجوزات
جمع مجوزه، جمع مجوزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محابات
تصویر محابات
یاری دادن کسی را، اعانت، عطا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پیوسته در کاری بودن مداومت کردن، پیشی گرفتن، تحمل کردن مشقت، مداومت در کاری، پیشی سبقت، تحمل رنج و مشقت: جز برنج و مثابرت ذل و مکابرت با گردش ایام بیرون نتواند آمد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مثال، نموده ها نمونه ها مانند ها فرمان ها گواه ها تندیس ها نگاره ها جمع مثال. یا مثالات مقیده. عبارت از خیالاتند و نمونه و شبح مثالات مطلقه اند و عالم روحانی اند که خدای متعال آنها را آفریده است تا دلیل بر وجود عالم روحانی باشند و ارباب کشف مثالات مقیده را متصل باین عالم میدانند و مستنیر از عالم روحانی و برای هر یک از موجوداتی که در عالم ملک اند مثال مقیدی است مانند خیال در عالم انسانی و مثال مقید نسبت بعالم مانند خیال است نسبت بانسان و سالک هر گاه در سیر خود متصل شود بعالم مثال مطلق بواسطه عبور کردن از خیال مقید حقایق را آن طور که هست در یابد و ازین راه او را اطلاعی بر عین ثابت خود حاصل شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجاوبات
تصویر مجاوبات
جمع مجاوبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبثوثات
تصویر مبثوثات
جمع مبثوثه، پراکنده ها گسترده ها جمع مبثوثه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماثورات
تصویر ماثورات
جمع ماثوره
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مثنوی، تاو تکان جمع مثنویه (مثنوی) : و (عنصری) مثنویات که تالیف کرده است هم باسم خزانه یمین الدوله چون شاد بهر و عین الحیاه و وامق و عذرا وخنگ بت و سرخ بت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسوبات
تصویر رسوبات
جمع رسوب، نهشت ها لردها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیوبات
تصویر عیوبات
جمع عیوب، جمع الجمع عیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبوبات
تصویر حبوبات
حبوب
فرهنگ لغت هوشیار
یا رطوبت هوا مقدار آب موجود در یک سانتیمتر مکعب هوا را رطوبت مطلق آن گویند یا رطوبت نسبی عبارت است از خارج قسمت رطوبت مطلق بر مقداربخار آب سیر شده موجود در یک سانتیمتر مکعب هوا. یا رطوبت و یبوست تری و خشکی، نرمی و سفتی، رقت و غلظت، سهولت و اشکال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذنوبات
تصویر ذنوبات
جمع ذنوب، گناهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بثورات
تصویر بثورات
جمع غفص. بثور: بثورات سلی
فرهنگ لغت هوشیار
پاداش نیک جزای کار خوب: رب العالمین گوید: گواهی شان قبول کردم و حکم کردم بیگانگان را سیاست و عقوبت و دوستان را مثوبت و رحمت، جمع مثوبات
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مصوبه، پذرفتگان پسندیدگان روا گشتگان جمع مصوبه (مصوب) : کلیه مصوبات مجلس شورای ملی بچاپ میرسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مثولات
تصویر مثولات
جمع مثله، اندامبری ها شکنجه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محبوبات
تصویر محبوبات
جمع محبوبه، تازان دلداران ریکایان جمع محبوبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مثوبت
تصویر مثوبت
((مَ بَ))
پاداش، جزا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مثلثات
تصویر مثلثات
سگوشگان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حبوبات
تصویر حبوبات
دانگیها
فرهنگ واژه فارسی سره