- مثنی
- دوتایی، دوتا دوتا
معنی مثنی - جستجوی لغت در جدول جو
- مثنی ((مُ))
- ثناگوی، ستایشگر
- مثنی ((مُ ثَ نّا))
- دو دو، دوتا دوتا، حرفی که دارای دو نقطه باشد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چاه کن
چم، آرش
دو تا شدن، بدو در آمدن
کنیه داده شده، کنیه دار
دو تا شدن، خمیدن، خم وراست شدن
بت پرست، آنکه بت را پرستش کند
آوازه خوان، مطرب، سرود گوینده
مقصود، مفهوم و مضمون کلام، مطلب، موضوع، باطن
در نحو عربی اسمی که بر دو کس یا چیز دلالت می کند مانند زوجین، دوباره
مربوط به جامعۀ متمدن، مربوط به تمدن، مربوط به مدینه، شهری در عربستان، از مردم مدینه، مقابل مکی، ویژگی سوره هایی از قران که در مدینه نازل شده
بنگرید به مانیا
بنا کرده شده، بنا نهاده، ساخته
جمع مثنی، دو تا ها، دو دو ها، تار های دویم در چنگ
مجنی در فارسی ریفتکین (از ریشه پهلوی) آنکه مورد جنایت واقع شده
مان جای گاه جای آرام نام نیزه پیامبر اسلام (ص) جزای نیک دهنده، عطا کننده
شعری که هر دو مصراع آن قافیه داشته باشد و قافیه مصراع دوم آن نظیر قافیه مصراع اول باشد
گرد آورنده
شهری، قراری
قصد کرده شده، مقصود از سخن، مراد، منظور، تفسیر، تاویل، مفاد
سرود گوی، مطرب
کاریز کننده، آنگه قنات یا چاه کند
سپری کننده نیست گرداننده سپری نیست گردانیده فانی کننده تباه سازنده نابود کننده
بر نامیافته پاژ نامیافته لاتینی تازی گشته بنگرید به مکانیسین کنیه داده شده کنیه دار
وثنی در فارسی بت پرست بت پرست
دیوانگی، جنون، علاقه مفرط به چیزی یا عملی