جدول جو
جدول جو

معنی مثبن - جستجوی لغت در جدول جو

مثبن
(مُ بِ)
آنکه ثبان سازد در جامۀ خود و ثبان دامن جامه و مانند آن که در آن خرما و جز آن کرده در برگیرند. (آنندراج) (از منتهی الارب). و رجوع به اثبان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مثبت
تصویر مثبت
ثابت کننده، برقراردارنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مثمن
تصویر مثمن
در علم عروض ویژگی مسمطی که هر بند آن هشت مصراع دارد، در ریاضیات هشت گوشه، هشت تایی، گران بها، باارزش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
مقابل منفی، نشان دهندۀ وجود چیزی، نشان دهندۀ قبولی، حاکی از پذیرفتن یا پسندیدن چیزی
خوب، سودمند، خوشایند
ویژگی عددی که از صفر بزرگ تر باشد، در ریاضیات عددی که دارای نشانۀ + باشد
ثبت شده، نوشته شده
فرهنگ فارسی عمید
(مَ بَ نَ)
کیسۀ زنان که در آن آیینه و دیگر ادوات گذارند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). ج، مثابن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تثبن
تصویر تثبن
در بر گرفتن در دامن گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبن
تصویر متبن
کاهدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجبن
تصویر مجبن
بد دل یافته بد دل دانسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
ثابت کرده شده، ثبت شده، مخالف منفی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مثمن
تصویر مثمن
چیزهای هشت سو، هشت شده، هشت رکن، هشت گوشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مثبی
تصویر مثبی
گرد آورنده
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه کلامش مطابق اسلوب نباشد، آنکه در گفتار و تحریر تعمیه بکار برد جمع مثبجین
فرهنگ لغت هوشیار
زیر بغل، تنلای: هر بخش تن که تا شدنی باشد چون کشاله ران بغل، بیخ ران، جمع مغابن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
((مُ بَ))
ثبت شده، استوار شده، برقرار، ثابت شده، مدلل، دارای جنبه موافقت و پذیرش، خوشایند و خوب، ویژگی کمیتی بزرگ تر از صفر (ریاضی)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
((مُ بِ))
ثابت کننده، مدلل سازنده، استوار کننده، ثبت کننده، جمع مثبتین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
((مُ ثَ بِّ))
محکم کننده، استوار کننده، برجا دارنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مثمن
تصویر مثمن
((مُ ثَ مَّ))
هشت تایی، هشت گوشه، فروخته شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
((مُ ثَ بَّ))
محکم کرده، استوار کرده، برجای داشته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
Affirmative, Positive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
affirmatif, positif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
מאשר , חיובי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
긍정적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
olumlu, pozitif
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
afirmatif, positif
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
ইতিবাচক , ইতিবাচক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
सकारात्मक , सकारात्मक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
afirmativo, positivo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
affermativo, positivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
bevestigend, positief
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
ствердний , позитивний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
утвердительный , положительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
twierdzący, pozytywny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
bejahend, positiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
afirmativo, positivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مثبت
تصویر مثبت
肯定的 , 积极的
دیکشنری فارسی به چینی