از ’ض ه ی’، با کسی یا با چیزی مانندگی کردن. (زوزنی) (یادداشت مؤلف) (دهار). مانندی کردن با کسی یا چیزی. (تاج المصادر بیهقی). مانستن با او و مانند گشتن وی را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). شبیه گشتن و مانند شدن و کار کردن مانند کار کسی. (ناظم الاطباء)
از ’ض هَ ی’، با کسی یا با چیزی مانندگی کردن. (زوزنی) (یادداشت مؤلف) (دهار). مانندی کردن با کسی یا چیزی. (تاج المصادر بیهقی). مانستن با او و مانند گشتن وی را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). شبیه گشتن و مانند شدن و کار کردن مانند کار کسی. (ناظم الاطباء)
از ’ر ه و’، نزدیک کسی شدن و گرد آمدن با وی. (از منتهی الارب). به کسی نزدیک شدن و با او اجتماع کردن. (از اقرب الموارد). مقاربه. (متن اللغه) ، سخن نرم گفتن با کسی. (از منتهی الارب). محامقه. (از متن اللغه)
از ’ر هَ و’، نزدیک کسی شدن و گرد آمدن با وی. (از منتهی الارب). به کسی نزدیک شدن و با او اجتماع کردن. (از اقرب الموارد). مقاربه. (متن اللغه) ، سخن نرم گفتن با کسی. (از منتهی الارب). محامقه. (از متن اللغه)