مکرّر. رای مهمله. (از منتهی الارب). مکرر. (آنندراج). نام حرف ’را’. (ناظم الاطباء). و رجوع به مکرر شود، برگردانیده. (از منتهی الارب). برگردانیده و دوباره گرفته. (ناظم الاطباء) ، دودله شونده. (آنندراج). دودله و متردد و بی ثبات. (ناظم الاطباء). رجوع به تکرر شود
مُکَرَّر. رای مهمله. (از منتهی الارب). مکرر. (آنندراج). نام حرف ’را’. (ناظم الاطباء). و رجوع به مکرر شود، برگردانیده. (از منتهی الارب). برگردانیده و دوباره گرفته. (ناظم الاطباء) ، دودله شونده. (آنندراج). دودله و متردد و بی ثبات. (ناظم الاطباء). رجوع به تکرر شود
شکسته، مقابل درست، خرد شده، قطعه قطعه شده، ویژگی آنکه بر اثر بیماری یا اندوه شادابی و جوانی خود را از دست داده باشد، آزرده، ناراحت، غمگین، در هنر در خوش نویسی، یکی از خط های فارسی، برگرفته از خط نستعلیق که دارای انحنا و پیوستگی می باشد و در نامه نگاری ها به کار می رفته است، در موسیقی گوشه ای در آواز بیات ترک از ملحقات دستگاه ماهور، شرمگین، خجل
شکسته، مقابلِ درست، خرد شده، قطعه قطعه شده، ویژگی آنکه بر اثر بیماری یا اندوه شادابی و جوانی خود را از دست داده باشد، آزرده، ناراحت، غمگین، در هنر در خوش نویسی، یکی از خط های فارسی، برگرفته از خط نستعلیق که دارای انحنا و پیوستگی می باشد و در نامه نگاری ها به کار می رفته است، در موسیقی گوشه ای در آواز بیات تُرک از ملحقات دستگاه ماهور، شرمگین، خجل
بسیار شونده، بسیار جوینده، بسیار بسیار شونده، بسیار جوینده بسیار گیرنده (از چیزی) جمع متکثرین، بسیار متعدد: پس اگر چنین نیست و هر صفتی را بذات خویش معنی دیگرست یک جوهر شش صفت متکثر باشد متوحد و منفرد نباشد
بسیار شونده، بسیار جوینده، بسیار بسیار شونده، بسیار جوینده بسیار گیرنده (از چیزی) جمع متکثرین، بسیار متعدد: پس اگر چنین نیست و هر صفتی را بذات خویش معنی دیگرست یک جوهر شش صفت متکثر باشد متوحد و منفرد نباشد