جدول جو
جدول جو

معنی متهوک - جستجوی لغت در جدول جو

متهوک
(مُ تَ هََ وْ وِ)
سرگشته. (آنندراج) (از منتهی الارب). آشفته و حیران و سرگردان. (ناظم الاطباء). متحیر. (از اقرب الموارد) (تاج العروس) (محیطالمحیط) ، بی باکانه در آینده در چیزی. (از منتهی الارب) (آنندراج). مرتکب گناه و خطا شونده. (از تاج العروس) ، درافتنده در مغاکی. (منتهی الارب) (از آنندراج). الساقط فی هوه الردی. (تاج العروس) (اقرب الموارد) (محیطالمحیط)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متروک
تصویر متروک
به جاگذاشته شده، واگذاشته شده، واگذاشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متهتک
تصویر متهتک
مرد بی پروا که از رسوایی باک نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهتوک
تصویر مهتوک
دریده، پاره شده، فوت شده، مرده، مورد هتک حرمت قرار گرفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متهور
تصویر متهور
بی باک، بی پروا، بی ترس، دلیر، پردل
فرهنگ فارسی عمید
گذاشته شده، رها شده اپر ماندک باز مانده پس نهاده، رها شده هلیده (از هلیدن برابر با فرو گذاشتن و وا گذاشتن) ترک شده وا گذاشته. یا مال متروک. مالی که از میت باقی ماند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهول
تصویر متهول
کسی که باو چشم زخم میرسانند، ترسانیده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهور
تصویر متهور
دلیر و بیباک، بی پروا، گستاخ، جسور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهتک
تصویر متهتک
رسوا شونده رسوا بی پروا: از رسوایی رسوا شونده مفتضح جمع متهتکین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منهوک
تصویر منهوک
بیمار گران، لاغر نزار، تنمتکیده زبانزدی در دانش سرواد
فرهنگ لغت هوشیار
پرده دریده، مرده درگذشته این واژه را هدایت در انجمن آرا پارسی دانسته در فرهنگ رشیدی مهتوک آمده پرده دریده، مرده فوت شده در گذشته: (بنگر که در این قطعه چه سحر همی راند مهتوک مسبح دل دیوانه عاقل جان) (خاقانی. سج. 1042- 360)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهتوک
تصویر مهتوک
((مَ))
پرده دریده، مرده، فوت شده، درگذشته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متهتک
تصویر متهتک
((مُ تَ هَ تِّ))
رسوا شونده، متفضح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متروک
تصویر متروک
ترک شده، واگذاشته شده، باطل شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متهور
تصویر متهور
((مُ تَ هَ وِّ))
بی پروا، دلیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متروک
تصویر متروک
Deserted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متروک
تصویر متروک
désert
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متروک
تصویر متروک
sepi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متروک
تصویر متروک
ร้าง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از متروک
تصویر متروک
kilichoka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از متروک
تصویر متروک
terkedilmiş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از متروک
تصویر متروک
荒れ果てた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از متروک
تصویر متروک
荒废的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از متروک
تصویر متروک
נטוש
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از متروک
تصویر متروک
버려진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متروک
تصویر متروک
verlassen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متروک
تصویر متروک
सुनसान
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متروک
تصویر متروک
deserto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متروک
تصویر متروک
desierto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متروک
تصویر متروک
verlaten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متروک
تصویر متروک
покинутий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متروک
تصویر متروک
покинутый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متروک
تصویر متروک
opuszczony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متروک
تصویر متروک
deserto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متروک
تصویر متروک
পরিত্যক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی