رجل متهتک، مرد بی پروای که ازرسوایی باک ندارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بی پروا. رسوا. مفتضح. پرده دریده. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : دولت ز مهتر متهتک جدا سزد از تو جدا مباد که بس بی تهتکی. سوزنی. و از متهتکان قفچاق یکی بود که نام او بچمن بود. (جهانگشای جوینی)
رجل متهتک، مرد بی پروای که ازرسوایی باک ندارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بی پروا. رسوا. مفتضح. پرده دریده. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : دولت ز مهتر متهتک جدا سزد از تو جدا مباد که بس بی تهتکی. سوزنی. و از متهتکان قفچاق یکی بود که نام او بچمن بود. (جهانگشای جوینی)
رسوا شدن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). افتضاح. (اقرب الموارد). پرده دریدن وپرده دری و بی تخمگی و رسوائی. (غیاث اللغات) (آنندراج) : به لهو و نشاط و آداب آن مشغول میباشدو بدانجای تهتک است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 393). دولت ز مهتر متهتک جدا سزد از تو جدا مباد که بس بی تهتکی. سوزنی. ما را در کام نهنگ با زورو تهتک انداختی. (جهانگشای جوینی). با کبی خویان تهتکها چه کرد با نبی رویان تنسکها چه کرد. مولوی. ، دریده و شکافته گردیدن پرده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
رسوا شدن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). افتضاح. (اقرب الموارد). پرده دریدن وپرده دری و بی تخمگی و رسوائی. (غیاث اللغات) (آنندراج) : به لهو و نشاط و آداب آن مشغول میباشدو بدانجای تهتک است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 393). دولت ز مهتر متهتک جدا سزد از تو جدا مباد که بس بی تهتکی. سوزنی. ما را در کام نهنگ با زورو تهتک انداختی. (جهانگشای جوینی). با کبی خویان تهتکها چه کرد با نبی رویان تنسکها چه کرد. مولوی. ، دریده و شکافته گردیدن پرده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
پرده دریده شونده. (غیاث). پرده دریده شونده و مرد بی پروا که از بی پردگی و رسوایی باک ندارد. (آنندراج) : رجل منهتک، مرد بی پروا که از بی پردگی و رسوایی باک ندارد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : گفتن هر یک خداوند و ملک آنچنان کردش ز وهمی منهتک. مولوی (مثنوی چ خاور ص 162)
پرده دریده شونده. (غیاث). پرده دریده شونده و مرد بی پروا که از بی پردگی و رسوایی باک ندارد. (آنندراج) : رجل منهتک، مرد بی پروا که از بی پردگی و رسوایی باک ندارد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : گفتن هر یک خداوند و ملک آنچنان کردش ز وهمی منهتک. مولوی (مثنوی چ خاور ص 162)
نعت است از تهتهه. (از منتهی الارب). مردد در اباطیل. (از ذیل اقرب الموارد). دو دله که سعی و کوشش خود را بیهوده میداند، زبان گرفته و درمانده زبان. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهتهه شود
نعت است از تهتهه. (از منتهی الارب). مردد در اباطیل. (از ذیل اقرب الموارد). دو دله که سعی و کوشش خود را بیهوده میداند، زبان گرفته و درمانده زبان. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهتهه شود