جدول جو
جدول جو

معنی متنی - جستجوی لغت در جدول جو

متنی
نصّيّةً
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به عربی
متنی
Contextual, Textual
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
متنی
contextuel, textuel
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
متنی
上下文的 , 文本的
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به چینی
متنی
संदर्भात्मक , ग्रंथीय
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به هندی
متنی
kontextuell, textuell
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به آلمانی
متنی
kontekstualny, tekstowy
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به لهستانی
متنی
контекстуальный , текстовый
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به روسی
متنی
контекстуальний , текстовий
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
متنی
contextueel, tekstueel
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به هلندی
متنی
contextual, textual
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
متنی
contestuale, testuale
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
متنی
kontekstual, tekstual
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
متنی
文脈の , 文章の
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
متنی
맥락의 , 텍스트의
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به کره ای
متنی
הקשרי , טקסטואלי
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به عبری
متنی
متنی
دیکشنری اردو به فارسی
متنی
سیاقی , متنی
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به اردو
متنی
প্রসঙ্গগত , গ্রন্থিক
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به بنگالی
متنی
เชิงบริบท , ข้อความ
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به تایلندی
متنی
contextual, textual
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
متنی
bağlamsal, metinsel
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
متنی
wa muktadha, ya maandishi
تصویری از متنی
تصویر متنی
دیکشنری فارسی به سواحیلی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متین
تصویر متین
(پسرانه)
دارای پختگی، خردمندی و وقار، استوار، محکم، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مانی
تصویر مانی
(پسرانه)
پیامبر ایرانی در زمان شاپور ساسانی، نام بنیانگذار آیین مانوی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مبتنی
تصویر مبتنی
بناشده، بر پایه قرار گرفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متقی
تصویر متقی
باتقوا، پرهیزگار، پارسا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متنبی
تصویر متنبی
کسی که دعوی نبوّت کند
فرهنگ فارسی عمید
(مَتْ تَ نی یا)
بخش، نام یکی از بخشهای شهرستان مراغه. آب آن از چشمه سار ورودخانه های زرینه رود (جغتو) و رود ساروق نیز در این بخش جریان دارد. محصول آن غلات. شغل اهالی گله داری وصنایع دستی است. از 81 آبادی تشکیل و جمع سکنۀ آن به اضافۀ سکنۀ قصبه: 18440 تن. در جنوب غربی این بلوک، کوه گرفتو است که دارای غارهای متعدد و آثار معماری قدیم است که تاریخ آنها در اواخر قرن سوم و اوایل چهارم میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَنَیْ یِ)
ناقه که پیر و کلانسال گردد. (آنندراج). ماده شتر کلانسال. (ناظم الاطباء) ، کسی که گیاه را از بیخ بر میکند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تنیب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تمنی
تصویر تمنی
آرزو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبتنی
تصویر مبتنی
استوار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متکی
تصویر متکی
استوار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متمنی
تصویر متمنی
خواهشمند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متین
تصویر متین
هشیوار
فرهنگ واژه فارسی سره