جدول جو
جدول جو

معنی متنظف - جستجوی لغت در جدول جو

متنظف(مُ تَ نَظْ ظِ)
پاکی نماینده به تکلف، پاکی جوینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). به تکلف پاکی جوینده. (ناظم الاطباء) ، پاکیزه شونده. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، پاک وپاکیزه و نظیف. (ناظم الاطباء). رجوع به تنظف شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ نَفْ فِ)
خشمگین و غضب آلود. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، آبله کرده. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ نَظْ ظِ)
مروارید که درکشیده و راست گردد در رشته. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نیک به رشته کشیده، آراسته و مرتب. (ناظم الاطباء). رجوع به تنظم شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ نَظْ ظِ)
درنگ کننده و مهلت دهنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). درنگ کننده. (ناظم الاطباء) ، نگرنده در چیزی. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، چشم دارنده به چیزی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تنظر شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ نَطْطِ)
گوشواره در گوش نهنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زینت داده شده با گوشواره، آلوده شده به عیب و عیب دار و معیوب. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). رجوع به تنطف شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ نَصْ صِ)
خدمت کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نوکر و خدمتکار. (ناظم الاطباء). و رجوع به تنصف شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ نَشْ شِ)
به خود کشنده، مثل حوض آب را و کاغذ سیاهی را و جامه خوی را. (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به تنشف شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ نَسْ سِ)
کسی که بروی درمی افکند حریف خود را در کشتی. (ناظم الاطباء). رجوع به تنسف شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
پاکی نمودن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). پاکی نمودن به تکلف. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پاکی جستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تنزه از بدیها. (از اقرب الموارد) ، پاکیزه شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ نَظْ ظَ)
پاک کرده شده. (آنندراج). پاک و پاکیزه کرده شده. (آنندراج) (از اقرب الموارد). رجوع به تنظیف شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تنظف
تصویر تنظف
پاکی نمودن، پاکی جستن
فرهنگ لغت هوشیار