رها شده از تنگی و سختی. (ناظم الاطباء). رهائی یابنده از هر چه باشد مثل آفت و بلا و وام. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفصی شود
رها شده از تنگی و سختی. (ناظم الاطباء). رهائی یابنده از هر چه باشد مثل آفت و بلا و وام. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفصی شود
آن که با چوبدستی می زند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، گردنگش و یاغی. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کار مشکل و دشوار و در پیجان. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعصی شود
آن که با چوبدستی می زند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، گردنگش و یاغی. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کار مشکل و دشوار و در پیجان. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعصی شود
رجوع به ابوالطیب متنبی، احمد بن حسین بن حسن بن عبدالصمد الجعفی الکندی در این لغت نامه و رجوع به روضات الجنات ص 61 و تتمۀ صوان الحکمه ص 185 و ابن الندیم و اعلام زرکلی ج 1 ص 110 چ 2 و معجم المطبوعات ج 2 ص 1615 و تاریخ گزیده ص 813 و خاندان نوبختی ص 195 و تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 3 ص 595 شود
رجوع به ابوالطیب متنبی، احمد بن حسین بن حسن بن عبدالصمد الجعفی الکندی در این لغت نامه و رجوع به روضات الجنات ص 61 و تتمۀ صوان الحکمه ص 185 و ابن الندیم و اعلام زرکلی ج 1 ص 110 چ 2 و معجم المطبوعات ج 2 ص 1615 و تاریخ گزیده ص 813 و خاندان نوبختی ص 195 و تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 3 ص 595 شود
دعوی نبوت کننده. (آنندراج). ادعای پیغمبری کننده. آن که ادعای نبوت و پیغمبری میکند. (ناظم الاطباء). آن که دعوی پیغامبری کند به دروغ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
دعوی نبوت کننده. (آنندراج). ادعای پیغمبری کننده. آن که ادعای نبوت و پیغمبری میکند. (ناظم الاطباء). آن که دعوی پیغامبری کند به دروغ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
به تکلف جوانمردی نماینده و افزون تر شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). باسخاوت و جوانمردتر از دیگران. (ناظم الاطباء). رجوع به تندی شود، درخت تابان از شبنم. (ناظم الاطباء)
به تکلف جوانمردی نماینده و افزون تر شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). باسخاوت و جوانمردتر از دیگران. (ناظم الاطباء). رجوع به تندی شود، درخت تابان از شبنم. (ناظم الاطباء)
آن که به ناصحان مانند شود. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کسی که پند و نصیحت میشنود، دوزنده و در پی کننده. رجوع به تنصح شود، جامۀ در پی کرده. (ناظم الاطباء)
آن که به ناصحان مانند شود. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کسی که پند و نصیحت میشنود، دوزنده و در پی کننده. رجوع به تنصح شود، جامۀ در پی کرده. (ناظم الاطباء)
مروسنده به یاری. (آنندراج) (از منتهی الارب). کسی که کوشش میکند در یاری دیگری. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ترسا شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ترسا و به کیش ترسایان درآمده. (ناظم الاطباء). نصرانی شده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تنصر شود
مروسنده به یاری. (آنندراج) (از منتهی الارب). کسی که کوشش میکند در یاری دیگری. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ترسا شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ترسا و به کیش ترسایان درآمده. (ناظم الاطباء). نصرانی شده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تنصر شود