- متنزهه
- متنزهه در فارسی مونث متنزه: جای دلگشا واحد متنزه جمع متنزهات
معنی متنزهه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث متنزل
مونث متنبه
محل باصفا، تفرجگاه
گردش کننده، پاکدامن
پاک و پاکیزه و عاری از بدی و آلایش
آنچه آخر داشته باشد و به انتها برسد، به پایان رسیده
متالهه در فارسی مونث متاله: خدا شناس، خدا پرست
متجزیه در فارسی مونث متجزی پاز پاره تار تار مونث متجزی
مونث متنفذ
مونث متنعم جمع متنعمات
مونث متنسک جمع متنسکات
جمع متنزهه، جایهای دلگشا گردشگاه ها
متنبیهه در فارسی مونث متنبی: خود پیامبر خوان: زن
مونث متنبی زنی که ادعای نبوت کند
مونث متناهی مرزین پایاندار مونث متناهی: ابعاد متناهیه
بپایان رسنده، تمام کرده، آنچه حد و نهایتش معلوم شده باشد
متوجهه در فارسی مونث متوجه نمیده روی کننده مونث متوجه جمع متوجهات
مونث متنوع: فنون متنوعه
مونث متنور
مونث متنکر جمع متنکرات
منتزعه در فارسی مونث منتزع جدا گشته یکی از پرهون های سرواد در بر گیرنده پنج سنگ: نزدیک یا خویشاوند چست سبک گراینده و نوین است بار نامه مونث منتزع یا دایره منتزعه یکی از دوایر عروضی. پنج بحر از آن استخراج میشود: خفیف سریع جدید قریب مشاکل (همائی. بدیع... دوره دوم 144 -143)
دور کردن
نزول کننده، فرودآینده
آگاه، هوشیار، بیدار شده ازخواب، بیدار
کسی که ترک دنیا کرده و مشغول عبادت شده باشد، پارسا
کسی را از عیب و آلایش دور کردن، پاک و بی آلایش دانستن، دور داشتن خود از عیب و آلایش و بدی
پارسا
فرود آینده و نازل شده
خبردار و آگاه، خبردار کردن
منزلت در فارسی: گاه پایگاه ارج از منزله: به جای جانشین در فارسی منزله در فارسی مونث منزل فرود آمده فرو رسیده منزلت یا به منزله. بجای عوض جانشین: (آن بمنزله زاد و راحله است در حرکت ظاهر) (اوصاف الاشراف. 4) مونث منزل: (کتب منزله)
منبهه در فارسی مونث منبه: هوشیار کننده بیدار کننده راهنما پر وهان مونث منبه یا ادویه منبهه. ادویه محرکه