جدول جو
جدول جو

معنی متملقانه - جستجوی لغت در جدول جو

متملقانه
از روی تملق و چاپلوسی مانند متملقان
تصویری از متملقانه
تصویر متملقانه
فرهنگ فارسی عمید
متملقانه
چاپلوسانه با چاپلوسی بطور تملق
تصویری از متملقانه
تصویر متملقانه
فرهنگ لغت هوشیار
متملقانه
چاپلوسانه، مداهنه گرانه، با چرب زبانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متکلمانه
تصویر متکلمانه
به روش متکلمان مانند متکلمان
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ کَلْلِ نَ / نِ)
درخور و مناسب متکلم. مطابق نظر و رأی دانشمندان علم کلام: اگر خدای بیش از یکی بودی عالم را نظام نبودی قولی صواب و متکلمانه است. (جامع الحکمتین ناصرخسرو ص 67)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ عَلْ لِ)
جمع متعلق. خویشاوندان. (ناظم الاطباء) : و اهل و متعلقان در آن حالت می گریستند. (انیس الطالبین ص 33). و چون به منزل رسیدم نخواستم نیز که هیچکس از متعلقان از حال من باخبر شود. (انیس الطالبین ص 30). دست تناول به طعام آنگه برند که متعلقان و زیردستان بخورند. (گلستان). کسی از متعلقان منش برحسب واقعه مطلع گردانید که فلان عزم کرده است و نیت جزم که بقیت عمر معتکف نشیند. (گلستان). متعلقانش را که نظر در کار او بود و شفقت به روزگاراو، پندش دادند وبندش نهادند و سودی نکرد. (گلستان چ قریب ص 134)
لغت نامه دهخدا
سخن گویانه همچون متکلمان: اگر خدای بیش از یکی بودی عالم را نظام نبودی قولی صواب و متکلمانه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متملکان
تصویر متملکان
جمع متملکه، ویسداران داستاران
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متملق، چاپلوسان چربزبانان خوشامد گویان جمع متملق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متملقات
تصویر متملقات
جمع متملقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متملقه
تصویر متملقه
مونث متملق جمع متملقات
فرهنگ لغت هوشیار
وابستگان، خویشان، کسان، اقوام، متعلقین، اقارب
فرهنگ واژه مترادف متضاد