جدول جو
جدول جو

معنی متماوت - جستجوی لغت در جدول جو

متماوت
(مُ تَ وِ)
پرستندۀ خدای به ریا. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). پرستندۀ خدای بطور ریا. (ناظم الاطباء) ، کسی که حیله میکند مرده شدن را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تماوت شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
ویژگی کسی یا چیزی که با دیگری فرق و تفاوت داشته باشد، به صورت ناهماهنگ، مختلف با دیگران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تماوت
تصویر تماوت
خود را مرده وانمود کردن، خود را به مردن زدن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ وِ)
از هم جدا و دور شونده. (آنندراج). متمایز و متفرق و جدا. از هم متمایز و مختلف و از هم جدا و جداگانه. (ناظم الاطباء) : چه عالمیان در منازل و معارج و مراتب و مدارج متفاوت قدراند. (سندبادنامه ص 4). زیراک مقصود از سخن تفهیم معانی مختلف و تقریر حالات متفاوت بود. (المعجم ص 33). و رجوع به تفاوت شود
لغت نامه دهخدا
(تَ حَ رُ)
مردگی نمودن به دروغ. (زوزنی). خودرا مرده نمودن. (آنندراج). خود را به حالت مردن وانمود کردن. (ناظم الاطباء) ، خود را واکشیدن از مناهی، و پارسایی به دروغ و ریا. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تماوت
تصویر تماوت
مرده نمایی خود را مرده نمودن، پارسا نمایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بتمامت
تصویر بتمامت
همگی، بطور کامل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
از هم جدا و دور شونده، متفرق و متمایز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
((مُ تَ وِ))
تفاوت دارنده، از هم جدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متجاوز
تصویر متجاوز
چنگ انداز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متداول
تصویر متداول
فراگیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
دیگرگون، ناهمسان، ناهمتا
فرهنگ واژه فارسی سره
دیگرسان، گوناگون، مباین، متباین، متمایز، مختلف، مغایر، ناهمگون
متضاد: متشابه، ناهم آهنگ
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
مختلفٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
Disparate, Divergent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
disparate, divergent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
disparat, abweichend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
tofauti
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
dispar, divergente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
مختلف
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
แตกต่าง , แตกต่าง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
不同的 , 分歧的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
異なる , 相違する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
różny, odmienny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
שונה , שונה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
이질적인 , 다른
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
ভিন্ন , ভিন্ন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
विभिन्न , भिन्न
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
disparato, divergente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
dispar, divergente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
verschillend, divergent
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
різний , відмінний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
различный , расходящийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متفاوت
تصویر متفاوت
berbeda
دیکشنری فارسی به اندونزیایی