- متلونه
- مونث متلون
معنی متلونه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
متکونه در فارسی مونث متکون: هست شونده هستی یاب مونث متکون جمع متکونات
شکوفه بهار درخت
تا سه مند، آبسار درخشنده
رنگ برنگ شونده
مونث ملون، جمع ملونات
گوناگون، کسی که پی درپی تغییر عقیده بدهد، رنگارنگ
رنگ به رنگ، کنایه از کسی که مرتباً به رنگی درمی آید و تغییر فکر و عقیده می دهد، کنایه از گوناگون، مختلف
متصوفان، گروه صوفیان، اهل تصوف
مغلوب، آنکه بر وی چیره شده باشند، شکست خورده، در موسیقی گوشه ای در دستگاه های سه گاه و چهارگاه
متروک، به جاگذاشته شده، واگذاشته شده، واگذاشته
مالوفه در فارسی مونث مالوف بنگرید به مالوف مونث مالوف
آنچه در زیر است در زیر جمله اسمی) آنچه زیر اوست آنچه بعد از اوست: بمحشر آدم و مادونه با هم همه زیر لوایت دست برهم. (اسرارنامه)
مونث متحصن
متبینه در فارسی مونث متبین پیدا هویدا، آشکار مونث متبین جمع متبینات
متبوعه در فارسی مونث متبوع: پیروی شده سالار مونث متبوع: وزارت متبوعه جمع متبوعات
متبلوره در فارسی مونث متبلور مهالایه مونث متبلور جمع متبلورات
متدینه در فارسی مونث متدین: دیندار مونث متدین جمع متدینات
متروکه در فارسی مونث متروک هلیده باز مانده مونث متروک: اموال متروکه جمع متروکات
مونث متضمن
متصوفه در فارسی مونث متصوف: سوفی درویش گروه متصوفان. توضیح 1 طالبان حق دو طایفه اند: متصوفه و ملامیه. متصوفه جماعتی اند که از بعضی صفات نفوس خلاصی یافته اند و ببعضی از احوال و اوصاف صوفیان متصف گشته اند و متطلع نهایات احوال ایشان شده اند ولیکن هنوز به اذیال بقایای صفات نفوس متشبث مانده باشند و بدان سبب از اصول غایات و نهایات اهل قرب و صوفیه متخلف گشته اند: و خلقی از متصوفه همیشه آنجا مجاور باشند. توضیح 2 لفظ متوصفه بجای جمع متصوف است مانند صوفیه بجای جمع صوفی و جمع صحیح هر دو بواو و نون است و گاهی صوفیون در کتب نوشته میشود اما شایع نیست و نادرتر از آن متصوفون است و شایع همان صوفیه و متصوفه است و هر دو صفت موصوف محذوفند که جماعت و فرقه و سلسله باشند
متصوره در فارسی مونث متصور گمان شده انگاشته متصوره در فارسی مونث متصور گمان برنده انگارنده مونث متصور جمع متصورات. مونث متصور جمع متصورات
مونث متعین
مونث متمول جمع متمولات
مونث متمکن جمع متمکنات
متمدنه در فارسی مونث متمدن: شهریگر شار مانی مونث متمدن: ممالک متمدنه
جمع متلون در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
مونث متلمذ جمع متلمذات
مونث متلذذ
مونث متهور جمع متهورات
مونث متولی
مونث متنوع: فنون متنوعه
مونث متنور
محلوله در فارسی مونث محلول آبیده مونث محلول جمع محلولات
مخلوقه در فارسی مونث مخلوق بنگرید به مخلوق مونث مخلوق جمع مخلوقات