آن که ملاغم جنباند وقت سخن گفتن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). کسی که گرداگرد درون دهان را وقت سخن گفتن می جنباند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تلغم شود
آن که ملاغم جنباند وقت سخن گفتن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). کسی که گرداگرد درون دهان را وقت سخن گفتن می جنباند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تلغم شود
مانده گرداننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که وامانده و خسته میکند. (ناظم الاطباء) ، دور و دراز راننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). روانه کننده و دور برنده. (ناظم الاطباء). رجوع به تلغب شود
مانده گرداننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که وامانده و خسته میکند. (ناظم الاطباء) ، دور و دراز راننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). روانه کننده و دور برنده. (ناظم الاطباء). رجوع به تلغب شود
موی که درآید و درچسبد بعض آن در بعض. شعر متلبد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). پشم و یا موی مالیده شده و درهم و برهم چسبیده. یقول، شعر متلبد. (ناظم الاطباء). موی چون نمد شده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به تلبد شود، ثابت و برقرار، شکافته شدۀ از زمین، چسبیده و ملتصق به همدیگر. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، سرگین سخت شده. (ناظم الاطباء)
موی که درآید و درچسبد بعض آن در بعض. شعر متلبد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). پشم و یا موی مالیده شده و درهم و برهم چسبیده. یقول، شعر متلبد. (ناظم الاطباء). موی چون نمد شده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به تلبد شود، ثابت و برقرار، شکافته شدۀ از زمین، چسبیده و ملتصق به همدیگر. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، سرگین سخت شده. (ناظم الاطباء)
خداوند مال کهنه و قدیم. (منتهی الارب) (آنندراج). مال کهن. (مهذب الاسماء). خداوند مال موروثی، خداوند غلام و یا ستوری که در خانه خود شخص زاده شده باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ قبل شود
خداوند مال کهنه و قدیم. (منتهی الارب) (آنندراج). مال کهن. (مهذب الاسماء). خداوند مال موروثی، خداوند غلام و یا ستوری که در خانه خود شخص زاده شده باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ قبل شود
مال کهنه و قدیمی و موروثی. (منتهی الارب) (آنندراج) ، مال و دولت و مال موروثی. (ناظم الاطباء) ، ستوری که نزد صاحبش زاده یا نتاج داده. (منتهی الارب) (آنندراج). غلام یا ستوری که نزد صاحبش زاده یا نتاج داده باشد، غلامی که از بچگی آورده و آن را تربیت کرده باشند. (ناظم الاطباء)
مال کهنه و قدیمی و موروثی. (منتهی الارب) (آنندراج) ، مال و دولت و مال موروثی. (ناظم الاطباء) ، ستوری که نزد صاحبش زاده یا نتاج داده. (منتهی الارب) (آنندراج). غلام یا ستوری که نزد صاحبش زاده یا نتاج داده باشد، غلامی که از بچگی آورده و آن را تربیت کرده باشند. (ناظم الاطباء)
گرد آورنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). کسی که جمع میکند و گرد می آورد و فراهم میکند. (ناظم الاطباء) ، بازدارنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). آن که دفع میکند و باز میدارد و منع میکند. (ناظم الاطباء)
گرد آورنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). کسی که جمع میکند و گرد می آورد و فراهم میکند. (ناظم الاطباء) ، بازدارنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). آن که دفع میکند و باز میدارد و منع میکند. (ناظم الاطباء)