زن خوب رو. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، بسیار نگرندۀ چپ و راست. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، آن که گردن ستیخ کند. (آنندراج). کسی که برمی آورد سر را و ستیخ نماید گردن را برای شنیدن و یا دیدن چیزی، روز بلند برآمده. (ناظم الاطباء)
زن خوب رو. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، بسیار نگرندۀ چپ و راست. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، آن که گردن ستیخ کند. (آنندراج). کسی که برمی آورد سر را و ستیخ نماید گردن را برای شنیدن و یا دیدن چیزی، روز بلند برآمده. (ناظم الاطباء)
از ’ول ع’، آن که پوشیده شود بر او کار کسی و نمی داند که زنده است یا مرده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بی اطلاع ازحالت شخص خصوصاً از حیات و ممات وی. (از ناظم الاطباء). رجوع به اتلاع شود
از ’ول ع’، آن که پوشیده شود بر او کار کسی و نمی داند که زنده است یا مرده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بی اطلاع ازحالت شخص خصوصاً از حیات و ممات وی. (از ناظم الاطباء). رجوع به اتلاع شود
تنگ گرفتن بر کسی و دشوار کردن. یقال: تلعص علینا، ای تعسر، یعنی سختی کرد برما. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). تنگ گرفتن بر کسی در خوردن و آشامیدن. (از اقرب الموارد)
تنگ گرفتن بر کسی و دشوار کردن. یقال: تلعص علینا، ای تعسر، یعنی سختی کرد برما. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). تنگ گرفتن بر کسی در خوردن و آشامیدن. (از اقرب الموارد)