ناشتا شکننده. (از منتهی الارب) (آنندراج). کسی که ناشتاشکن میخورد. (ناظم الاطباء) ، لب لیسنده. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). کسی که لب خود را می لیسد. (ناظم الاطباء). رجوع به تلمح شود، چشنده. (ناظم الاطباء)
ناشتا شکننده. (از منتهی الارب) (آنندراج). کسی که ناشتاشکن میخورد. (ناظم الاطباء) ، لب لیسنده. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). کسی که لب خود را می لیسد. (ناظم الاطباء). رجوع به تلمح شود، چشنده. (ناظم الاطباء)
بخیل و دشوارخوی. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، جامه برچیننده جهت سفر و یا جنگ. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تلحز شود
بخیل و دشوارخوی. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، جامه برچیننده جهت سفر و یا جنگ. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تلحز شود
گیاهی که بسیارشاخ گردد و پراکنده افتد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). گیاه پراکنده افتاده و بسیارشاخه گردیده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تقزح شود
گیاهی که بسیارشاخ گردد و پراکنده افتد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). گیاه پراکنده افتاده و بسیارشاخه گردیده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تقزح شود