زنی که دست و پا را به حنا نگارین کند. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رنگین شده به حنا. (ناظم الاطباء) ، قفاز پوشیده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). رجوع به تقفزشود
زنی که دست و پا را به حنا نگارین کند. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رنگین شده به حنا. (ناظم الاطباء) ، قفاز پوشیده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). رجوع به تقفزشود
به حنا نگارین کردن زن دست و پای را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، قفاز پوشیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). و قفاز بر وزن رمان نوعی از غلاف دست پر از پنبه که زنان در سرما پوشند. (آنندراج)
به حنا نگارین کردن زن دست و پای را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، قفاز پوشیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). و قفاز بر وزن رمان نوعی از غلاف دست پر از پنبه که زنان در سرما پوشند. (آنندراج)
فرس مقفز، اسب اقفز. (منتهی الارب) (آنندراج). اسبی که دستش تا آرنج سپید باشد. (ناظم الاطباء). اسبی که سفیدی دستهایش تا آرنج برسد اما پاهایش سفید نباشد. (از اقرب الموارد). و رجوع به اقفر شود، مرد پایتابه دار. (ناظم الاطباء)
فرس مقفز، اسب اَقْفَز. (منتهی الارب) (آنندراج). اسبی که دستش تا آرنج سپید باشد. (ناظم الاطباء). اسبی که سفیدی دستهایش تا آرنج برسد اما پاهایش سفید نباشد. (از اقرب الموارد). و رجوع به اَقْفَر شود، مرد پایتابه دار. (ناظم الاطباء)