جدول جو
جدول جو

معنی متغیر - جستجوی لغت در جدول جو

متغیر
ویژگی کسی یا چیزی که تغییر پیدا کند و دگرگون شود، دگرگون، آشفته و خشمگین، ناراحت و نگران
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
فرهنگ فارسی عمید
متغیر
(مُ تَ غَیْ یِ)
برگردنده از حال خود. (آنندراج). دگرگون شده و از حال خود برگردیده. برگردیده از حالی به حالی. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). بگردانیده. بگشته. بگردیده. دیگرگون شده. گردان. گردیده. گشته. برگشته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : علامت کژی باطن او آن است که متلون و متغیر پیش آید. (کلیله و دمنه).
- متغیرالطعم، طعم بگشته. طعم بگردانیده. طعم بگردیده. مزه گردانیده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
، بی قرار وناپایدار، مخالف و نامناسب. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، آشفته و مضطرب و سرگردان و سرگشته و پریشان و حیران. (ناظم الاطباء).
- متغیرحال، دگرگون حال: چرا چنین متغیرحالی. (انیس الطالبین ص 160).
، علامت یا عبارتی که می توان از نظر عددی مقادیر مختلفی به آن نسبت داد. (فرهنگ اصطلاحات علمی). (در اصطلاح ریاضی) ، (الف) کمیتی است که بتواند جمیع مقادیر واقع بین دو مقدار معین یا بعضی از مقادیر واقع بین دو مقدار را دارا بشود. مثال: طول ستون جیوه در گرماسنج و دستگاه میزان فشار هوا میتواند تغییرکند و از این جهت متغیرند. در معادلۀ:
R2 = y2 + X2، X ، y مقادیر متغیرند.
(ب) علامتی است که نشانۀ مقدار تغییرپذیر است. (ج) شکل انتزاعی کمیت تغییر کننده است. (فرهنگ فارسی معین).
- متغیر تابع (دراصطلاح ریاضی) ، متغیری است که تغییرش بستگی به تغییر متغیر مطلق داشته باشد. (از فرهنگ فارسی معین).
- متغیر مستقل (در اصطلاح ریاضی) ، متغیر مطلق. رجوع به ترکیب بعد شود.
- متغیرمطلق (در اصطلاح ریاضی) ، متغیری است که تغییرش بستگی به تغییر دیگر نداشته باشد. متغیر مستقل. (فرهنگ فارسی معین).
، اصلاح شده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، خشمناک و آن که بسرعت خشمناک گردد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
متغیر
برگردنده از حال خود، گردیده، دگرگون
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
فرهنگ لغت هوشیار
متغیر
((مُ تَ غَ یِّ))
دگرگون شده، تغییر حال یافته، آشفته، مضطرب
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
فرهنگ فارسی معین
متغیر
دگرگون شونده
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
فرهنگ واژه فارسی سره
متغیر
بی ثبات، نااستوار، ناپایدار، بی قرار، خشمگین، غضبناک، هار، دگرگون، متحول، متلون
متضاد: ثابت، کمیت غیرثابت
متضاد: مقدار ثابت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
متغیر
عاملٌ
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به عربی
متغیر
Variable, Varying
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
متغیر
variable
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به فرانسوی
متغیر
variable
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
متغیر
variável
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به پرتغالی
متغیر
variabel
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به آلمانی
متغیر
zmienny
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به لهستانی
متغیر
переменный , изменяющийся
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به روسی
متغیر
змінний
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به اوکراینی
متغیر
تغییریاب، متغیّر، تغییری، جهش یافته، فرّار
دیکشنری اردو به فارسی
متغیر
متغیر
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به اردو
متغیر
เปลี่ยนแปลง
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به تایلندی
متغیر
inayobadilika
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به سواحیلی
متغیر
変動する
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به ژاپنی
متغیر
可变的 , 变化的
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به چینی
متغیر
משתנה
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به عبری
متغیر
변동하는
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به کره ای
متغیر
variabel
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به هلندی
متغیر
variabel
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
متغیر
পরিবর্তনশীল
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به بنگالی
متغیر
परिवर्तनीय
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به هندی
متغیر
variabile
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
متغیر
değişken
تصویری از متغیر
تصویر متغیر
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متغایر
تصویر متغایر
ویژگی کسی یا چیزی که با دیگری مغایرت و اختلاف داشته باشد، ضد هم، ناجور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
حیران، سرگردان، سرگشته
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ غَیْ یِ رَ)
مؤنث متغیر. رجوع به متغیر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از متغیب
تصویر متغیب
ناپیدا گردنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
سرگشته، حیران، آواره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متغیره
تصویر متغیره
متغیره در فارسی مونث متغیر: ورتناک جزان، خشمگین مونث متغیر
فرهنگ لغت هوشیار