جدول جو
جدول جو

معنی متغضف - جستجوی لغت در جدول جو

متغضف
(مُ تَ غَضْ ضِ)
خمنده و دو تا و کژ شونده. (آنندراج). خمیده شده و دوتا شده. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغضف شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ غَلْ لِ)
خوش بوی مالیده و غالیه مالیده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تغلف شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ غَضْ ضِ)
آژنگ روی و ترنجیده پوست. (آنندراج) (از منتهی الارب). ترنجیده و چین دار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغضن شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ غَضْ ضِ)
بازگردنده از چیزی. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مایل و برگشته. (ناظم الاطباء). و رجوع به تغضر شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ غَضْ ضِ)
به خشم شونده. (آنندراج). خشمناک و غضب ناک. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغضب شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ غَیْ یِ)
شاخ درخت به چپ و راست ناونده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ غَ ضِ)
درآینده در گرد. (آنندراج). کسی که در گرد و خاک درمی آید. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، چاهی ویران. (آنندراج). چاه شکسته و ویران. (ناظم الاطباء). رجوع به انغضاف شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
پوشیدن شب کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : تغضف علینا اللیل، مال و البسنا. (از اقرب الموارد) ، پیش آمدن دنیا و افزون گردیدن خیرش: تغضف علینا الدنیا، آژنگ روی گردیدن. و خمیدن و دوتا و کژ شدن، شکستن وفرودریدن چاه، حلقه بستن مار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ ضِ)
شب تار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سست وفروهشته از هر چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تغضف
تصویر تغضف
خمیدن، شکستن
فرهنگ لغت هوشیار