جدول جو
جدول جو

معنی متعه - جستجوی لغت در جدول جو

متعه
صیغه و نکاح موقتی ضد عقدی
تصویری از متعه
تصویر متعه
فرهنگ لغت هوشیار
متعه
((مُ عِ))
آن چه که از آن برخوردار شود، زنی که برای تمتع به مدت معینی صیغه شود
تصویری از متعه
تصویر متعه
فرهنگ فارسی معین
متعه
صیغه، نکاح موقت، زنی که برای مدت محدود و معیّن به عقد ازدواج مرد درآید، زن غیر دائمی، زن موقتی، متعه، در دستور زبان علوم ادبی هیئت و شکلی که با کم و زیاد کردن حروف یا تغییر حرکات به فعل داده شود مثلاً صیغۀ مفرد، صیغۀ تثنیه، صیغۀ جمع، در فقه و حقوق عبارتی که هنگام معامله و خرید و فروش و عقد نکاح بر زبان جاری می کنند و دلیل بر رضای طرفین است، نوع، هیئت، اصل، ریخت، شکل، عنوان
تصویری از متعه
تصویر متعه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متعهد
تصویر متعهد
پایبند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
کسی که عهد وپیمان ببندد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
((مُ تَ عَ هِّ))
ضامن، برعهده گیرنده، دارای حس مسئولیت در برابر ادای وظیفه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
دارای عهد و پیمان برای انجام وظیفه، کسی که امری را عهده دار شود، دارای تعهد
فرهنگ فارسی عمید
प्रतिबद्ध
دیکشنری فارسی به هندی
প্রতিশ্রুতিবদ্ধ
دیکشنری فارسی به بنگالی
มุ่งมั่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از امتعه
تصویر امتعه
کالاها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امتعه
تصویر امتعه
متاع ها، چیزهایی که بتوان خرید یا فروخت، کالاها، اسباب ها، مال ها، جمع واژۀ متاع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امتعه
تصویر امتعه
((اَ تَ عَ))
جمع متاع، کالاها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متعظ
تصویر متعظ
کسی که پند و موعظه را قبول می کند، پندپذیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میعه
تصویر میعه
صمغی که از درخت تراوش کند، روانی، سیال بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کتعه
تصویر کتعه
دولک دول کوچک (دول دلو) دولک، لبه شیشه
فرهنگ لغت هوشیار