جدول جو
جدول جو

معنی متعلقین - جستجوی لغت در جدول جو

متعلقین(مُ تَ عَلْ لِ)
جمع واژۀ متعلق در حالت نصبی و جری. رجوع به متعلق و تعلق شود
لغت نامه دهخدا
متعلقین
جمع متعلق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
تصویری از متعلقین
تصویر متعلقین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ عَلْ لِ)
جمع واژۀ متعلم در حالت نصبی و جری. رجوع به متعلم و تعلم شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ عَلْ لِ)
جمع متعلق. خویشاوندان. (ناظم الاطباء) : و اهل و متعلقان در آن حالت می گریستند. (انیس الطالبین ص 33). و چون به منزل رسیدم نخواستم نیز که هیچکس از متعلقان از حال من باخبر شود. (انیس الطالبین ص 30). دست تناول به طعام آنگه برند که متعلقان و زیردستان بخورند. (گلستان). کسی از متعلقان منش برحسب واقعه مطلع گردانید که فلان عزم کرده است و نیت جزم که بقیت عمر معتکف نشیند. (گلستان). متعلقانش را که نظر در کار او بود و شفقت به روزگاراو، پندش دادند وبندش نهادند و سودی نکرد. (گلستان چ قریب ص 134)
لغت نامه دهخدا
جمع متظلم، داد خواهان جمع متظلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : ایجاد صندوق عدالت برای کافه رعایالله تا عارضین و متظلمین مطالب خود رالله بتوانند عرضه داشت
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متکلف، دلناپسندان سخت انجامان جمع متکفل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : متکفلین از خدمت نظام وظیفه معافند، جمع متکلف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متسلطین
تصویر متسلطین
جمع متسلط در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متعجب، شگفت زدگان افدانان جمع متعجب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متعبد، نیایشگران نیایندگان جمع متعبد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعاقبین
تصویر متعاقبین
جمع متعاقب، دما دم ها، سپس، روان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متصلفین
تصویر متصلفین
جمع متصلف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متکلم، گفت آران جمع متکلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متعین، هرنیزمندان جمع متعین در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعهدین
تصویر متعهدین
جمع متعهد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعنتین
تصویر متعنتین
جمع متعنت در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعملین
تصویر متعملین
جمع متعمل در حالت نصب و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متعمد، خود کنندگان جمع متعمد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متغلبین
تصویر متغلبین
جمع متغلب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متقلب، بر گردندگان دروغزنان دغا کاران جمع متقلب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متذلل، خواران فرو تنان جمع متذلل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متفرقین
تصویر متفرقین
جمع متفرق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متقلد، به گردن گرفتگان جمع متقلد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متجلدین
تصویر متجلدین
جمع متجلد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متالمین
تصویر متالمین
جمع متالم، دردمندان
فرهنگ لغت هوشیار
پرستش کنندگان و عبادت کنندگان، الهیون، جمع متاله، خدا شناسان جمع متاله در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحققین
تصویر متحققین
جمع متحقق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متخلص، نامیدگان جمع متخلص در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متخلف، ناسزا گران جمع متخلف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متملق، چاپلوسان چربزبانان خوشامد گویان جمع متملق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعشقین
تصویر متعشقین
جمع متعشق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متعلم، میلاوان شاگردان جمع متعلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعمقین
تصویر متعمقین
جمع متعمق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متخلق، چهر یافتگان خوشخویان نیکرفتاران جمع متخلق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
علاقه ها و توابع، ملزومات و متملکات، فرزند و عیال و اهل خانه و آنچه مسوب به خانه باشد، کسان، حاصه مردم، حرم
فرهنگ لغت هوشیار
وابستگان، خویشان، کسان، اقوام، متعلقین، اقارب
فرهنگ واژه مترادف متضاد