جمع متعلق. خویشاوندان. (ناظم الاطباء) : و اهل و متعلقان در آن حالت می گریستند. (انیس الطالبین ص 33). و چون به منزل رسیدم نخواستم نیز که هیچکس از متعلقان از حال من باخبر شود. (انیس الطالبین ص 30). دست تناول به طعام آنگه برند که متعلقان و زیردستان بخورند. (گلستان). کسی از متعلقان منش برحسب واقعه مطلع گردانید که فلان عزم کرده است و نیت جزم که بقیت عمر معتکف نشیند. (گلستان). متعلقانش را که نظر در کار او بود و شفقت به روزگاراو، پندش دادند وبندش نهادند و سودی نکرد. (گلستان چ قریب ص 134)
جمع متعلق. خویشاوندان. (ناظم الاطباء) : و اهل و متعلقان در آن حالت می گریستند. (انیس الطالبین ص 33). و چون به منزل رسیدم نخواستم نیز که هیچکس از متعلقان از حال من باخبر شود. (انیس الطالبین ص 30). دست تناول به طعام آنگه برند که متعلقان و زیردستان بخورند. (گلستان). کسی از متعلقان منش برحسب واقعه مطلع گردانید که فلان عزم کرده است و نیت جزم که بقیت عمر معتکف نشیند. (گلستان). متعلقانش را که نظر در کار او بود و شفقت به روزگاراو، پندش دادند وبندش نهادند و سودی نکرد. (گلستان چ قریب ص 134)
جمع متظلم، داد خواهان جمع متظلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : ایجاد صندوق عدالت برای کافه رعایالله تا عارضین و متظلمین مطالب خود رالله بتوانند عرضه داشت
جمع متظلم، داد خواهان جمع متظلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : ایجاد صندوق عدالت برای کافه رعایالله تا عارضین و متظلمین مطالب خود رالله بتوانند عرضه داشت
جمع متکلف، دلناپسندان سخت انجامان جمع متکفل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : متکفلین از خدمت نظام وظیفه معافند، جمع متکلف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متکلف، دلناپسندان سخت انجامان جمع متکفل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : متکفلین از خدمت نظام وظیفه معافند، جمع متکلف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)