- متعرفین
- جمع متعرف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
معنی متعرفین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع متعسف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعرض، پرخاشجویان یاد آوران سرباران جمع متعرض در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعرب، تازی نمایان تازی گونگان جمع متعرب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متشرف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع معترف، خستویان خستوکان جمع معترف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متاسف، افسوسمندان دریغ خورندگان اندوهزدگان جمع متاسف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متخلف، ناسزا گران جمع متخلف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متخرج در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متحرک، جنبندگان لانایان جمع متحرک در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متحرز، پناهیدگان خویشتنداران جمع متحرز در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متجرع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متقرب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نمیکنند)
جمع متفرق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متکیف، شور مندان جمع متکیف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات اینقاعده نکنند)
جمع متکلف، دلناپسندان سخت انجامان جمع متکفل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : متکفلین از خدمت نظام وظیفه معافند، جمع متکلف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متکرر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعجب، شگفت زدگان افدانان جمع متعجب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعبد، نیایشگران نیایندگان جمع متعبد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
شناخته شده شناخته منسوب به متعارف مربوط به متعارف. یا اصول متعارفی. قضایایی هستند که بنفسه معلومند و اثبات آنها احتیاج بقضیه دیگر ندارد و بعبارت دیگر ذهن با قصد موضوع و محمول بثبوت آنها حکم میکند
جمع متضعف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متضرع، فروتنان زاری کنندگان جمی متضرع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متضرر، زیاندیدگان جمع متضرر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متصوف، سوفیان سوفی نمایان پشمینه پوشان جمع متصوف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متصلف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متفرد، تکان کناره گیران جمع متفرد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعین، هرنیزمندان جمع متعین در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعهد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعنت در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعمل در حالت نصب و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعمق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعمد، خود کنندگان جمع متعمد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعلم، میلاوان شاگردان جمع متعلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعلق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعصب، برنایشتیان پیورزان جمع متعصب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)