جدول جو
جدول جو

معنی متشخصین - جستجوی لغت در جدول جو

متشخصین(مُ تَ شَخْ خِ)
مردمان متشخص. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ قبل ذیل معنی دوم شود
لغت نامه دهخدا
متشخصین
جمع متشخص در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
تصویری از متشخصین
تصویر متشخصین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متشخص
تصویر متشخص
بزرگ و ممتاز، دارای تشخص
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ شَخْ خِ)
جدا و ممتاز. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، مرد معتبر و دارای آبرو و صاحب شأن و خدم و حشم. (ناظم الاطباء). و رجوع به تشخص شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ شَرْ رِ)
جمع واژۀ متشرع. رجوع به متشرع شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از متشخص
تصویر متشخص
مرد معتبر و دارای آبرو و صاحب شان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملخصین
تصویر ملخصین
جمع ملخص در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متشخصه
تصویر متشخصه
مونث متشخص جمع متشخصات
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متخذ، گرفتگان بر گرفتگان، جمع متخذ، گیرندگان جمع متخذ در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)، جمع متخذ در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متشبث، در آویزندگان چنگ زنندگان جمع متشبث در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متشخصات
تصویر متشخصات
جمع متشخصه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متشرع، کیشمندان جمع متشرع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متشرفین
تصویر متشرفین
جمع متشرف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متشکر، سپاسداران سپاسگزاران جمع متشکر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متشککین
تصویر متشککین
جمع متشکک در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متشوقین
تصویر متشوقین
جمع متشوق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متشیعین
تصویر متشیعین
جمع متشیع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متفحصین
تصویر متفحصین
جمع متفحص در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متربص، پیوسایان چشم به راهان جمع متربص در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متخصص، کار شناسان آزمودگان ویژه کاران جمع متخصص در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متخلص، نامیدگان جمع متخلص در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
بازپسینان، پیشینیان، جمع متاخر، پسینیان جمع متاخر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : بهمین جهت است که در کتب متاخرین... که مطالبی از این کتاب نقل کرده اند گاه آنرا باسم کتاب المزارات... نام برده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متشخص
تصویر متشخص
((مُ تَ شَ خِّ))
ممتاز، دارای تشخص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متخصصین
تصویر متخصصین
کار آزمودگان
فرهنگ واژه فارسی سره
برجسته، سرآمد، باشخصیت، متعین، متمایز، محترم، ممتاز
متضاد: بی سروپا
فرهنگ واژه مترادف متضاد