جدول جو
جدول جو

معنی متشبه - جستجوی لغت در جدول جو

متشبه
کسی که خود را مانند گروه یا دسته ای دیگر نشان می دهد
تصویری از متشبه
تصویر متشبه
فرهنگ فارسی عمید
متشبه
مانند و همسان
تصویری از متشبه
تصویر متشبه
فرهنگ لغت هوشیار
متشبه
((مُ تَ شَ بِّ))
شبیه به چیزی، ماننده به چیزی
تصویری از متشبه
تصویر متشبه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متشابه
تصویر متشابه
مانند هم، همانند، مقابل محکم، آیه ای که معنی واقعی آن معلوم نیست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متنبه
تصویر متنبه
آگاه، هوشیار، بیدار شده ازخواب، بیدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متشبث
تصویر متشبث
کسی که به چیزی چنگ می زند و به آن درمی آویزد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشتبه
تصویر مشتبه
پوشیده و مشکل، درهم و برهم، نامعلوم، دراشتباه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشبه
تصویر تشبه
شبیه شدن، خود را مانند دیگران کردن، شبیه دیگران شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشبه
تصویر مشبه
آنکه یا آنچه به چیزی تشبیه شود مانند شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشبه
تصویر مشبه
مثل و مانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشبه
تصویر تشبه
مانند شدن، شبیه گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشتبه
تصویر مشتبه
در اشتباه، نامعلوم، پوشیده، مشکوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنبه
تصویر متنبه
خبردار و آگاه، خبردار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
در آویزنده چنگ زننده در آویزنده بچیزی چنگ زننده متوسل جمع متشبثین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متشبک
تصویر متشبک
کار درهم و مختلط، بهم پیچیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متشعبه
تصویر متشعبه
مونث متشعب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متشوه
تصویر متشوه
شنا سا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متشابه
تصویر متشابه
ماننده شونده، مانند و شبیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متربه
تصویر متربه
درویشی تنگدستی بینوایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متشبث
تصویر متشبث
((مُ تَ شَ بِّ))
آویخته، چنگ زننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متشابه
تصویر متشابه
((مُ تَ بِ))
شبیه، مانند یکدیگر، آیاتی از قرآن که علاوه بر معنی ظاهری قابل تعبیر و تفسیر است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متنبه
تصویر متنبه
((مُ تَ نَ بِّ))
بیدار، آگاه، تنبیه شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشتبه
تصویر مشتبه
((مُ تَ بَ))
به اشتباه افتاده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشتبه
تصویر مشتبه
((مُ تَ بِ))
مبهم، نامعلوم، در اشتباه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشبه
تصویر تشبه
((تَ شَ بُّ))
مانند بودن، شبیه بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشبه
تصویر مشبه
((مُ شَ بَّ هْ))
مانند شده، تشبیه شده
فرهنگ فارسی معین