- متسلطین
- جمع متسلط در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
معنی متسلطین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع مسلط در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متخلق، چهر یافتگان خوشخویان نیکرفتاران جمع متخلق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متخلف، ناسزا گران جمع متخلف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متخلص، نامیدگان جمع متخلص در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
پرستش کنندگان و عبادت کنندگان، الهیون، جمع متاله، خدا شناسان جمع متاله در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متالم، دردمندان
جمع متجلد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متقلد، به گردن گرفتگان جمع متقلد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متقلب، بر گردندگان دروغزنان دغا کاران جمع متقلب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مترسل، نویسندگان نامه پردازان دبیران جمع مترسل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متذلل، خواران فرو تنان جمع متذلل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متکلم، گفت آران جمع متکلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متکلف، دلناپسندان سخت انجامان جمع متکفل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : متکفلین از خدمت نظام وظیفه معافند، جمع متکلف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متظلم، داد خواهان جمع متظلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : ایجاد صندوق عدالت برای کافه رعایالله تا عارضین و متظلمین مطالب خود رالله بتوانند عرضه داشت
جمع متصلف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متغلب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعلم، میلاوان شاگردان جمع متعلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعلق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متملک، ویسداران داستاران جمع متملک در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متملق، چاپلوسان چربزبانان خوشامد گویان جمع متملق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متولد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : متولدین سال... از خدمت نظام وظیفه معاف شدند
جمع متوسل، آگیشایان نزدیکی جویندگان جمع متوسل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متوسط، میانجیان میانکان جمع متوسط در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مستلذ درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرانسوی آسنی توپالی رنگ آسنی
جمع متلف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
ارسال شدگان
جمع مسلم، مسلمانان جمع مسلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : جمیع مومنین و مومنات و مسلمین و مسلمات راتوفیق راه راست کرامت فرمای
همدردی شنیده نوازش دیده، خورسند دل نواخته شده تسلی داده: به جهت آنکه هر که را نصرت در جانب او وجود گیرد هر آینه دلش متسلی خواهد بود
کسی که بر وی دست یافته باشند دست یابنده و غلبه کننده، دارای قدرت و توانائی خودسرانه و متصرف
تسلی یافته
غلبه کننده