حقیر و خوار شمرنده، استهزأکننده و مضحکه کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، کسی که ملجاء می کند دیگری را به اطاعت و فرمانبرداری. (ناظم الاطباء) و رجوع به تسخر شود
حقیر و خوار شمرنده، استهزأکننده و مضحکه کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، کسی که ملجاء می کند دیگری را به اطاعت و فرمانبرداری. (ناظم الاطباء) و رجوع به تسخر شود
پوشیده شونده و در پرده شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). پوشیده و نهفته و حجاب ساخته. (ناظم الاطباء) ، آگاه و خبردار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، کسی که چیزی را دور نگاه می دارد. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تستر شود
پوشیده شونده و در پرده شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). پوشیده و نهفته و حجاب ساخته. (ناظم الاطباء) ، آگاه و خبردار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، کسی که چیزی را دور نگاه می دارد. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تستر شود
مکرّر. رای مهمله. (از منتهی الارب). مکرر. (آنندراج). نام حرف ’را’. (ناظم الاطباء). و رجوع به مکرر شود، برگردانیده. (از منتهی الارب). برگردانیده و دوباره گرفته. (ناظم الاطباء) ، دودله شونده. (آنندراج). دودله و متردد و بی ثبات. (ناظم الاطباء). رجوع به تکرر شود
مُکَرَّر. رای مهمله. (از منتهی الارب). مکرر. (آنندراج). نام حرف ’را’. (ناظم الاطباء). و رجوع به مکرر شود، برگردانیده. (از منتهی الارب). برگردانیده و دوباره گرفته. (ناظم الاطباء) ، دودله شونده. (آنندراج). دودله و متردد و بی ثبات. (ناظم الاطباء). رجوع به تکرر شود
ضرر رساننده. (آنندراج) (غیاث) ، پاشیده و پریشان شده و گزند یافته. ستم دیده. (ناظم الاطباء). زیان بیننده. ضرر رسیده. (فرهنگ فارسی معین) : عجزه ومساکین مردم گیلان از سلوک ناهنجار و اطوار ناهموار مؤمی الیه... متضرر... بودند. (از نامۀ شاه عباس به سلطان مراد عثمانی، از فرهنگ فارسی معین ایضاً)
ضرر رساننده. (آنندراج) (غیاث) ، پاشیده و پریشان شده و گزند یافته. ستم دیده. (ناظم الاطباء). زیان بیننده. ضرر رسیده. (فرهنگ فارسی معین) : عجزه ومساکین مردم گیلان از سلوک ناهنجار و اطوار ناهموار مؤمی الیه... متضرر... بودند. (از نامۀ شاه عباس به سلطان مراد عثمانی، از فرهنگ فارسی معین ایضاً)
از ’س رو’، کسی که نهفته و مخفیانه داه نگاه می دارد. (ناظم الاطباء). سریه گیرنده کنیزک را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کسی که در شب از خانه خارج می شود. (از ذیل اقرب الموارد) ، کسی که خود را به جوانمردی و سخاوت می آراید و پریشان حالی که خود را با سخاوت و جوانمرد می نمایاند. (ناظم الاطباء). به تکلف مردمی نماینده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تسری شود
از ’س رو’، کسی که نهفته و مخفیانه داه نگاه می دارد. (ناظم الاطباء). سریه گیرنده کنیزک را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کسی که در شب از خانه خارج می شود. (از ذیل اقرب الموارد) ، کسی که خود را به جوانمردی و سخاوت می آراید و پریشان حالی که خود را با سخاوت و جوانمرد می نمایاند. (ناظم الاطباء). به تکلف مردمی نماینده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تسری شود