پوشیده شونده و در پرده شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). پوشیده و نهفته و حجاب ساخته. (ناظم الاطباء) ، آگاه و خبردار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، کسی که چیزی را دور نگاه می دارد. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تستر شود
پوشیده شونده و در پرده شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). پوشیده و نهفته و حجاب ساخته. (ناظم الاطباء) ، آگاه و خبردار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، کسی که چیزی را دور نگاه می دارد. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تستر شود
بزرگترین شهر کنونی خوزستان و این معرب شوشتر است... (معجم البلدان). شهری است و آن را ششتر به دو شین گفتن لحن است. گویند نخستین باره ای که بعد طوفان احداث یافته بارۀ آن شهر است. (منتهی الارب). شهری است مشهور از آنجاست سهیل بن عبداﷲ تستری... و ششتر به هر دو شین خطاست چنانکه صاحب قاموس گفته و می تواند بود که ششتر فارسی باشد و تستر عربی و در فارسی آنرا شوشتر نیز گویند. (آنندراج). و رجوع به المعرب جوالیقی ص 38 و ص 91 پ و تاریخ سیستان ص 75، 115 و 248 و تاریخ گزیده ص 554و نزهه القلوب ج 3 ص 109، 112، 189، 215 و 218 و شدالازار ص 535 و تاریخ جهانگشای ج 1 ص 25 و ج 2 ص 153، و 204 و رودکی ص 131 و تاریخ عصر حافظ ص 398، 399، 406، 407 و معجم البلدان و قاموس الاعلام ترکی و شوشتر شود
بزرگترین شهر کنونی خوزستان و این معرب شوشتر است... (معجم البلدان). شهری است و آن را ششتر به دو شین گفتن لحن است. گویند نخستین باره ای که بعد طوفان احداث یافته بارۀ آن شهر است. (منتهی الارب). شهری است مشهور از آنجاست سهیل بن عبداﷲ تستری... و ششتر به هر دو شین خطاست چنانکه صاحب قاموس گفته و می تواند بود که ششتر فارسی باشد و تستر عربی و در فارسی آنرا شوشتر نیز گویند. (آنندراج). و رجوع به المعرب جوالیقی ص 38 و ص 91 پ و تاریخ سیستان ص 75، 115 و 248 و تاریخ گزیده ص 554و نزهه القلوب ج 3 ص 109، 112، 189، 215 و 218 و شدالازار ص 535 و تاریخ جهانگشای ج 1 ص 25 و ج 2 ص 153، و 204 و رودکی ص 131 و تاریخ عصر حافظ ص 398، 399، 406، 407 و معجم البلدان و قاموس الاعلام ترکی و شوشتر شود
مونستر. شهری در آلمان غربی که در ولایت وستفالی واقع است و 204600 تن سکنه و دانشگاهی قدیمی دارد. (از لاروس) مونستر. ولایتی در کشور جمهوری ایرلند است که 858700 تن سکنه دارد و مرکز کورک است. (از لاروس)
مونستر. شهری در آلمان غربی که در ولایت وستفالی واقع است و 204600 تن سکنه و دانشگاهی قدیمی دارد. (از لاروس) مونستر. ولایتی در کشور جمهوری ایرلند است که 858700 تن سکنه دارد و مرکز کورک است. (از لاروس)
محل استتار. محل پنهان شدن. پنهان جای و جای امن و پناه. (ناظم الاطباء). رجوع به استتار شود: عنان بگردانید و در مستتر آجام طبرستان روی به خراسان نهاد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 380)
محل استتار. محل پنهان شدن. پنهان جای و جای امن و پناه. (ناظم الاطباء). رجوع به استتار شود: عنان بگردانید و در مستتر آجام طبرستان روی به خراسان نهاد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 380)
نعت فاعلی از استتار. پوشیده شده. (اقرب الموارد). پوشیده گردنده و در پرده شونده. (آنندراج). پنهان و در پرده شونده. (غیاث). نهان. پوشیده. ستیر. مستور: ای خداوندی کت نیست در آفاق نظیر رحمت و فضل تو زی حجت تو مستتر است. ناصرخسرو. یا بیانی کان بود نزدیکتر زین کنایات دقیق مستتر. مولوی (مثنوی). و رجوع به استتار شود. - مستتر داشتن، پنهان داشتن. مخفی کردن. پنهان کردن. - مستتر کردن، مستترداشتن. پنهان کردن. مخفی نمودن. - ضمیر مستتر، یا پوشیده، و آن در مقابل ضمیر بارز (آشکار) است. در عربی در ضمیر مستتر گاه استتار واجب است و گاه جائز. استتار واجب آن است که اسم ظاهر هیچ گاه بجای ضمیر نیاید و استتار جائز آن است که اسم ظاهر جای ضمیر را بگیرد. مثلاً در جملۀ زید یقوم فاعل فعل ضمیر ’هو’ است و آن در فعل مستتر است، چنانکه میتوان گفت یقوم زید اما در کلمه اذهب فاعل ’انت’ همیشه مستتر است و در آیۀ کریمۀ ’اذهب أنت و ربک’ ضمیر أنت فاعل اذهب نیست بلکه مؤکد فاعل است. ابن مالک از جمله مواضعی که استتار ضمیر در آن واجب است چهار موضع را برشمرده است: 1- فعل امر مخاطب. 2- متکلم وحده از فعل مضارع. 3- متکلم معالغیر از فعل مضارع. 4- مفرد مخاطب مذکر از فعل مضارع، چنانکه گوید: و من ضمیر الرفع مایستتر کافعل اوافق نغتبط اذ تشکر. و جز این چهار مورد در موارد دیگر نیز ضمیر واجب الاستتار است. مانند اسم فعل که به معنی امر باشد، اسم فعل به معنی مضارع، فعل تعجب، افعال استثنا و موارد دیگر
نعت فاعلی از استتار. پوشیده شده. (اقرب الموارد). پوشیده گردنده و در پرده شونده. (آنندراج). پنهان و در پرده شونده. (غیاث). نهان. پوشیده. سَتیر. مستور: ای خداوندی کت نیست در آفاق نظیر رحمت و فضل تو زی حجت تو مستتر است. ناصرخسرو. یا بیانی کان بود نزدیکتر زین کنایات دقیق مستتر. مولوی (مثنوی). و رجوع به استتار شود. - مستتر داشتن، پنهان داشتن. مخفی کردن. پنهان کردن. - مستتر کردن، مستترداشتن. پنهان کردن. مخفی نمودن. - ضمیر مستتر، یا پوشیده، و آن در مقابل ضمیر بارز (آشکار) است. در عربی در ضمیر مستتر گاه استتار واجب است و گاه جائز. استتار واجب آن است که اسم ظاهر هیچ گاه بجای ضمیر نیاید و استتار جائز آن است که اسم ظاهر جای ضمیر را بگیرد. مثلاً در جملۀ زید یقوم فاعل فعل ضمیر ’هو’ است و آن در فعل مستتر است، چنانکه میتوان گفت یقوم زید اما در کلمه اذهب فاعل ’انت’ همیشه مستتر است و در آیۀ کریمۀ ’اذهب أنت و ربک’ ضمیر أنت فاعل اذهب نیست بلکه مؤکد فاعل است. ابن مالک از جمله مواضعی که استتار ضمیر در آن واجب است چهار موضع را برشمرده است: 1- فعل امر مخاطب. 2- متکلم وحده از فعل مضارع. 3- متکلم معالغیر از فعل مضارع. 4- مفرد مخاطب مذکر از فعل مضارع، چنانکه گوید: و من ضمیر الرفع مایستتر کافعل اوافق نغتبط اذ تشکر. و جز این چهار مورد در موارد دیگر نیز ضمیر واجب الاستتار است. مانند اسم فعل که به معنی امر باشد، اسم فعل به معنی مضارع، فعل تعجب، افعال استثنا و موارد دیگر
حقیر و خوار شمرنده، استهزأکننده و مضحکه کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، کسی که ملجاء می کند دیگری را به اطاعت و فرمانبرداری. (ناظم الاطباء) و رجوع به تسخر شود
حقیر و خوار شمرنده، استهزأکننده و مضحکه کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، کسی که ملجاء می کند دیگری را به اطاعت و فرمانبرداری. (ناظم الاطباء) و رجوع به تسخر شود