چنگ درزننده و درآویزنده. (آنندراج). آن که چنگ درمی زند و می آویزد. (ناظم الاطباء) ، خوار و فرومایه و ذلیل. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به ترنخ شود
چنگ درزننده و درآویزنده. (آنندراج). آن که چنگ درمی زند و می آویزد. (ناظم الاطباء) ، خوار و فرومایه و ذلیل. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به ترنخ شود
آن که تنگ آید به جواب و خشم گیرد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مغلوب شده از برهان و بی جواب و عاجز و ناتوان از جواب. (ناظم الاطباء) ، خشمگین. (ناظم الاطباء) (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع تزند شود
آن که تنگ آید به جواب و خشم گیرد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مغلوب شده از برهان و بی جواب و عاجز و ناتوان از جواب. (ناظم الاطباء) ، خشمگین. (ناظم الاطباء) (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع تزند شود
بردارنده و بلند کننده نفس خود را زاید از مرتبۀ خود و تکبر نماینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که خود را بالاتر از مرتبه و درجه ای که دارد وا می دارد. (ناظم الاطباء) ، کسی که به بی پروائی و به طور آشکار و از روی غرور سخن می راند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزنح شود
بردارنده و بلند کننده نفس خود را زاید از مرتبۀ خود و تکبر نماینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که خود را بالاتر از مرتبه و درجه ای که دارد وا می دارد. (ناظم الاطباء) ، کسی که به بی پروائی و به طور آشکار و از روی غرور سخن می راند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزنح شود
به زیر افکنده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، فرولغزیده بواسطۀ سرازیری یا لغزانی جای. (ناظم الاطباء). لغزنده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزلخ شود
به زیر افکنده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، فرولغزیده بواسطۀ سرازیری یا لغزانی جای. (ناظم الاطباء). لغزنده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزلخ شود
از ’وزن’، سنجیده گیرنده. (آنندراج). گیرندۀ پول سنجیده و وزن شده و یا شمرده شده. (ناظم الاطباء) ، شعر سنجیده. (آنندراج). شعر موزون و راست و درست. (ناظم الاطباء). و رجوع به اتزان شود
از ’وزن’، سنجیده گیرنده. (آنندراج). گیرندۀ پول سنجیده و وزن شده و یا شمرده شده. (ناظم الاطباء) ، شعر سنجیده. (آنندراج). شعر موزون و راست و درست. (ناظم الاطباء). و رجوع به اتزان شود