آن که اصرار کند بر شرب نبیذ. (آنندراج). مصر بر شرب شراب. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، لغزنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). لغزنده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تزلج شود
آن که اصرار کند بر شرب نبیذ. (آنندراج). مصر بر شرب شراب. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، لغزنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). لغزنده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تزلج شود
آسمان پیاپی درخشنده از برق. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) ، ترشروی و کسی که در ترشرویی دندانها را بهم می نمایاند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تکلح شود
آسمان پیاپی درخشنده از برق. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) ، ترشروی و کسی که در ترشرویی دندانها را بهم می نمایاند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تکلح شود
به زیر افکنده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، فرولغزیده بواسطۀ سرازیری یا لغزانی جای. (ناظم الاطباء). لغزنده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزلخ شود
به زیر افکنده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، فرولغزیده بواسطۀ سرازیری یا لغزانی جای. (ناظم الاطباء). لغزنده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزلخ شود
پیش درآینده. (آنندراج) (از منتهی الارب). کسی که پیش می آید و سبقت می گیرد و جلو می رود. (ناظم الاطباء) ، متفرق شونده. (آنندراج). متفرق و پراکنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزلف شود
پیش درآینده. (آنندراج) (از منتهی الارب). کسی که پیش می آید و سبقت می گیرد و جلو می رود. (ناظم الاطباء) ، متفرق شونده. (آنندراج). متفرق و پراکنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزلف شود
لغزیده و به زیر افتاده و لغزان. (ناظم الاطباء) ، زینت گرفته و خوش عیش چنان که از خوشی، گونۀ او سرخ و سپید و درخشان بود. (از منتهی الارب). و رجوع به تزلق شود
لغزیده و به زیر افتاده و لغزان. (ناظم الاطباء) ، زینت گرفته و خوش عیش چنان که از خوشی، گونۀ او سرخ و سپید و درخشان بود. (از منتهی الارب). و رجوع به تزلق شود
بردارنده و بلند کننده نفس خود را زاید از مرتبۀ خود و تکبر نماینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که خود را بالاتر از مرتبه و درجه ای که دارد وا می دارد. (ناظم الاطباء) ، کسی که به بی پروائی و به طور آشکار و از روی غرور سخن می راند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزنح شود
بردارنده و بلند کننده نفس خود را زاید از مرتبۀ خود و تکبر نماینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که خود را بالاتر از مرتبه و درجه ای که دارد وا می دارد. (ناظم الاطباء) ، کسی که به بی پروائی و به طور آشکار و از روی غرور سخن می راند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزنح شود
سلاح پوشنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). سلاح پوشیده. (ناظم الاطباء) :... تا به مجالحان و متسلحان تشبهی کرده. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 طهران ص 105). و رجوع به تسلح شود
سلاح پوشنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). سلاح پوشیده. (ناظم الاطباء) :... تا به مجالحان و متسلحان تشبهی کرده. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 طهران ص 105). و رجوع به تسلح شود