رفتن. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد) (از المنجد). به تکلف رفتن بسوی کسی یا عام است. (منتهی الارب). به تکلف رفتن بسوی کسی. (آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، با سرین خرامیدن کودک بر زمین پیش از آنکه راه رود. (از ناظم الاطباء)
رفتن. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد) (از المنجد). به تکلف رفتن بسوی کسی یا عام است. (منتهی الارب). به تکلف رفتن بسوی کسی. (آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، با سرین خرامیدن کودک بر زمین پیش از آنکه راه رود. (از ناظم الاطباء)
دورشونده از سمت معقولیت، دورشونده از وزن صحیح. (غیاث) (آنندراج). شعری که وزن آن تغییریافته و از قواعد عروضی خارج شده باشد: بیت فرومایۀ این منزحف قافیۀ هرزۀ آن شایگان. خاقانی. گویند بیت مزاحف درست است و بیت منزحف منکسر. (المعجم چ مدرس رضوی ص 47)
دورشونده از سمت معقولیت، دورشونده از وزن صحیح. (غیاث) (آنندراج). شعری که وزن آن تغییریافته و از قواعد عروضی خارج شده باشد: بیت فرومایۀ این منزحف قافیۀ هرزۀ آن شایگان. خاقانی. گویند بیت مزاحف درست است و بیت منزحف منکسر. (المعجم چ مدرس رضوی ص 47)
آن که به ناپسندی کار کند. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بی رغبت و بی میل و ناراضی و کسی که برخلاف میل و اراده اش مجبور شده باشده. (ناظم الاطباء) ، درنگ کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دیر و درنگ. (ناظم الاطباء). و رجوع به تزحن شود
آن که به ناپسندی کار کند. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بی رغبت و بی میل و ناراضی و کسی که برخلاف میل و اراده اش مجبور شده باشده. (ناظم الاطباء) ، درنگ کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دیر و درنگ. (ناظم الاطباء). و رجوع به تزحن شود
پیش درآینده. (آنندراج) (از منتهی الارب). کسی که پیش می آید و سبقت می گیرد و جلو می رود. (ناظم الاطباء) ، متفرق شونده. (آنندراج). متفرق و پراکنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزلف شود
پیش درآینده. (آنندراج) (از منتهی الارب). کسی که پیش می آید و سبقت می گیرد و جلو می رود. (ناظم الاطباء) ، متفرق شونده. (آنندراج). متفرق و پراکنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزلف شود
دور از خرد، دور از بن، دور از سنگ (وزن شعر) دور شونده از اصل، تغییر یافته از لحاظ وزن عروضی شعری که وزن آن مختل و خارج از قاعده عروضی باشد: (بیت فرومایه این منزحف قافیه هرزه آن شایگان) (خاقانی. سج. 343)
دور از خرد، دور از بن، دور از سنگ (وزن شعر) دور شونده از اصل، تغییر یافته از لحاظ وزن عروضی شعری که وزن آن مختل و خارج از قاعده عروضی باشد: (بیت فرومایه این منزحف قافیه هرزه آن شایگان) (خاقانی. سج. 343)