- متزائد
- متزاید در فارسی افزون افزون شونده
معنی متزائد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
متزایل در فارسی: جدا شونده
اضافه شده، زیادتر و افزونتر و فراوانتر
افزون شونده
فرایاز
بیش از بیش
دور از یکدیگر، دور
کسی که مجاب شده است، مجاب، بازنشسته
متباین درفارسی: جدا، نا ساز، نا برابر
داد و ستد کننده
وا گرا دور شونده از هم دور: پس گوییم که همچنین که کارهاء دنیا وی را دو طرف متباعدست
حسد کننده و رشک برنده بر یکدیگر
کوشش کننده سعی کننده و زحمت کشنده و جهد کننده
کسی که بجای خود بنشیند و بحق خود قانع باشد، آنکه از کاری دست بردارد و توقف کند، بازنشسته
انبوهی کننده
ستبر شونده، دفزک چگال ستبر، بی روزن: رو در روی روزندار
همفریب
همخواه
جدا و علیحده، دور و متفرق
مونث متزاید
همدیگر را زیارت کننده
متشابه
انبوهی نماینده، گرد آینده
هم عهد
با همدیگر عهد و پیمان نماینده، هم شرط
بالا رونده فرا یاز بالا رونده بر بلندی رونده جمع متصاعدین، فرایاز. توضیح در هر تصاعد عددی یا هندسی هر جمله را متصاعد یا فرایاز نامند
متشایم در فارسی: مرغوا زننده فال بد زننده
پیاپی آینده، هم اندیشه پیاپی وارد شونده، فکرو تخیلی که در ذهن دوتن در یک زمان یا در دو هنگام خطور کند
زیاد کرده شده، افزون شده