جدول جو
جدول جو

معنی متروکات - جستجوی لغت در جدول جو

متروکات(مَ)
ترکه. مرده ریگ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مأخوذ ازتازی، اثاث البیت، و هر چیز که پس از کسی باقی ماند خواه آنکس زنده باشد و یا مرده. ما ترک، رخت و اسباب غیر لازم. (ناظم الاطباء). و رجوع به متروکه شود
لغت نامه دهخدا
متروکات
جمع متروکه، هلیدگان باز مانده ها جمع متروکه
تصویری از متروکات
تصویر متروکات
فرهنگ لغت هوشیار
متروکات
ماترک، مرده ریگ، میراث
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آتروپات
تصویر آتروپات
(پسرانه)
آذرباد، آذرپناه، کسی که آتش نگهدار اوست، اسم سردار آذربایجان
فرهنگ نامهای ایرانی
(مَ)
جمع واژۀ مسروقه. رجوع به مسروق و سرقه شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
آسمانها. مسمکات. و رجوع به مسمکات شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ مسکوک و مسکوکه. سکه شده ها. سکه ها
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ محروسه
لغت نامه دهخدا
جمع مشروبه، نوشابه ها جمع مشروبه (مشروب) : نوشیدن مشروبات الکلی ممنوع است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشترکات
تصویر مشترکات
جمع مشترکه، چندوارگان چندمانکان جمع مشترکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسروقات
تصویر مسروقات
جمع مسروقه، دزدیده ها، دزد زدگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشروحات
تصویر مشروحات
جمع مشروحه، گویا نیک ها گویا ها دار مک ها جمع مشروحه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفروقات
تصویر مفروقات
جمع مفروقه (مفروق)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسکوکات
تصویر مسکوکات
جمع مسکوکه، پرشیان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطروحات
تصویر مطروحات
جمع مطروحه، جستاردگان جمع مطروحه (مطروح)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشکوکات
تصویر مشکوکات
جمع مشکوکه (مشکوک)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفروضات
تصویر مفروضات
جمع مفروضه، بایا ها، انگاشتگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکروهات
تصویر مکروهات
چیزهای کراهت دار و شرم آور و ناپاک و ناپسند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مخروطه، از ریشه پارسی سرویان جمع مخروطه (مخروط) : مخروطها، بخشی از هندسه که درباره خواص مقاطع مخروطی بحث کند: ترویج علم آنالیتیک که مخروطات بوده باشد (بزمان ناصرالدین شاه قاجار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجرورات
تصویر مجرورات
جمع مجروره، کشیدگان کشیده شدگان جمع مجروره (مجرور)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متملکه، ویسان جمع متملکه (متملک) : تمامی جهات و متملکات شاملو بدست تکلو افتاد، جمع متملکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبرورات
تصویر مبرورات
نیکفر جامان پذیرفته ها درست ها جمع مبروره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبرکات
تصویر متبرکات
جمع متبرکه، اشوندان فریستگان جمع متبرکه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متحرکه، جنبندگان لانایان جمع متحرکه (متحرک) : و هر بیت را دو نیمه باشد که در متحرکات و سواکن بهم نزدیک باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبوعات
تصویر متبوعات
جمع متبوعه، سالاران جمع متبوعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مترشحات
تصویر مترشحات
جمع مترشحه، زهناکان تراوه ها جمع مترشحه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مترسلات
تصویر مترسلات
جمع مترسله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متراکمات
تصویر متراکمات
جمع متراکمه، انباشتگان گر آیندگان جمع متراکمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکونات
تصویر متکونات
جمع متکونه، هست شوندگان هستی یابان جمع متکونه (متکون) موجودات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مترنمات
تصویر مترنمات
جمع مترنمه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متصوره، گمان شدگان انگاشتگان، جمع متصوره، گمان برندگان انگارندگان جمع متصوره، جمع متصوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنسکات
تصویر متنسکات
جمع متنسکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمولات
تصویر متمولات
جمع متموله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهورات
تصویر متهورات
جمع متهوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخروطات
تصویر مخروطات
((مَ))
جمع مخروطه، مخروط ها، بخشی از هندسه که درباره خواص مقاطع مخروطی بحث می کند
فرهنگ فارسی معین