جدول جو
جدول جو

معنی مترمرم - جستجوی لغت در جدول جو

مترمرم
(مُ تَ رَ رِ)
آن که جنباند لبها به جهت سخن. (آنندراج). کسی که می جنباند لبها را بی آن که سخن گوید. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترمرم شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متراکم
تصویر متراکم
روی هم جمع شده، انبوه، فشرده
فرهنگ فارسی عمید
پرنده ای با گردن و پاهای دراز و سر و بال های کوچک که نمی تواند پرواز کند ولی به سرعت می دود، مرغ آتش خوار
فرهنگ فارسی عمید
(اِ جِ)
جنبانیدن لبها بجهت سخن و گویند ترمرموا یعنی جنبیدند برای گفتار اما دم نزدند. (منتهی الارب) (از آنندراج). جنبانیدن لبها جهت تکلم. (ناظم الاطباء). حرکت دادن لبان برای سخن گفتن و تکلم نکردن. (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
(تِ رِ)
از اصطلاحات نظامی و بحرپیمائی یونان: کشتی های جنگی که چهار صف پاروزن داشت و در چهار طبقه جامیگرفتند بعکس تررم که دارای سه طبقه بود. (ایران باستان ج 3 ص 1977 ح)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ رَمْ مِ)
متفرق و پراکنده. (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به ترمم شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مترعرع
تصویر مترعرع
جنبنده، بالنده جنبنده، بالنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکارم
تصویر متکارم
دارای عزت و با احترام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
گرد آینده و بر هم نشیننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شترمرغ
تصویر شترمرغ
((~. مُ))
اشترمرغ، پرنده ای است از راسته دوندگان که بلندی اش تا 3 متر می رسد، این پرنده دارای بال های کوچک است که هیچ وقت برای پرواز به کار نمی رود، وی به سرعت می دود و ماده آن در طول عمر فقط 20 تخم می گذارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
((مُ تَ کِ))
انبوه شده، روی هم جمع شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
انبوه، چگال، فشرده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
كثيفةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
Dense, Densely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
dense, densément
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
密な , 密に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
nene, kwa msongamano
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
ঘন , ঘনভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
หนาแน่น , อย่างหนาแน่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
متراکم , گھنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
צפוף , צפוף
دیکشنری فارسی به عبری
متراکم، متراکم شده
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
密集的 , 密集地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
denso, densamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
밀집한 , 밀집하게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
yoğun, yoğun bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
padat, secara padat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
घना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
denso, densamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
щільний , густо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
плотный , плотно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
gęsty, gęsto
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
dicht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
denso, densamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
dicht
دیکشنری فارسی به هلندی