علمی است که از وزنها و اندازه ها بحث کند و نشان دهد که وضع آنها در گذشته چه بوده و در حال حاضر چگونه است. (فرهنگ فارسی معین). مترولوژی. علم اوزان و مقادیر. مقیاسات. حساب اوزان و مقادیر. و رجوع به مقیاسات شود
علمی است که از وزنها و اندازه ها بحث کند و نشان دهد که وضع آنها در گذشته چه بوده و در حال حاضر چگونه است. (فرهنگ فارسی معین). مترولوژی. علم اوزان و مقادیر. مقیاسات. حساب اوزان و مقادیر. و رجوع به مقیاسات شود
بیننده خود را در آئینه. (آنندراج). آن که در جلو آئینه می ایستد تا خود را ببییند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، دوچار شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، اندیشه کننده در کاری. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، غورۀ خرمای سرخ و زرد شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
بیننده خود را در آئینه. (آنندراج). آن که در جلو آئینه می ایستد تا خود را ببییند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، دوچار شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، اندیشه کننده در کاری. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، غورۀ خرمای سرخ و زرد شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
فلسفۀ علمی. منطق عملی. متدلژی (شناخت روش) را می توان مطالعۀ نفسانیات عالمی دانست که روش صحیحی را به کار می بندد. متدلژی علمی است دستوری، زیرا برای فکر، قواعدی مقرر می دارد و تعیین می کند که انسان چگونه باید حقایق را در علوم جستجو کند... فلسفۀ علمی، علوم مختلف مانند ریاضیات و علوم فیزیک و شیمی و علوم زیستی و روانشناسی و جامعه شناسی و تاریخ را بررسی می کند و به یافتن تعریف موضوع و روش (متد) آنها همت می گمارد. مقصود از روش یا ’متد’ مجموع وسائلی است که وصول به غایت و هدفی را آسان سازد و غرض از روش علمی مجموع اسلوبها و راههائی است که رسیدن به حقیقت را سهل و میسور کند.... معمولاً منطق رابه منطق صوری و منطق عملی یا متدلژی تقسیم می کنند... اما منطق عملی (یا اعمالی) قوانین مخصوصی را که فکر برای یافتن حقیقت در مورد خاصی باید از آنها تبعیت کند مطالعه می نماید. مثلاً. ما در ریاضیات که افکار را به هم مربوط می سازیم و در شیمی که آزمایش می کنیم و در تاریخ که مدارک را نقادی می کنیم، حقیقت را به یک وجه و طریق جستجو نمی کنیم بلکه در مورد هر یک از آنها راه و روش معینی را برای رسیدن به منظور پیش می گیریم. از این روی غالباً منطق علمی را مطالعه و علم مطابقت فکر با موضوع های خود و یا علم حقیقت تعریف کرده اند. از آنجا که سعی وجد فکری که منظور آن کشف حقیقت درباره مجموعۀ مسائل معینی باشد خود علمی را بوجود می آورد، شایسته است که این قسم از منطق را ’علم العلوم’ نام نهاد و چون از طرف دیگر این قسمت از منطق وسائل و اسلوبهائی را که برای رسیدن به حقیقت بکار برده می شود یعنی روش یا متدهای علوم را مورد مطالعه قرار می دهد توان آن را ’شناخت روش های علوم’ یا ’متدلژی’ خواند. (از شناخت روشهای علوم فلیسین شاله ترجمه یحیی مهدوی صص 1-4). و رجوع به منطق شود
فلسفۀ علمی. منطق عملی. متدلژی (شناخت روش) را می توان مطالعۀ نفسانیات عالمی دانست که روش صحیحی را به کار می بندد. متدلژی علمی است دستوری، زیرا برای فکر، قواعدی مقرر می دارد و تعیین می کند که انسان چگونه باید حقایق را در علوم جستجو کند... فلسفۀ علمی، علوم مختلف مانند ریاضیات و علوم فیزیک و شیمی و علوم زیستی و روانشناسی و جامعه شناسی و تاریخ را بررسی می کند و به یافتن تعریف موضوع و روش (متد) آنها همت می گمارد. مقصود از روش یا ’متد’ مجموع وسائلی است که وصول به غایت و هدفی را آسان سازد و غرض از روش علمی مجموع اسلوبها و راههائی است که رسیدن به حقیقت را سهل و میسور کند.... معمولاً منطق رابه منطق صوری و منطق عملی یا متدلژی تقسیم می کنند... اما منطق عملی (یا اعمالی) قوانین مخصوصی را که فکر برای یافتن حقیقت در مورد خاصی باید از آنها تبعیت کند مطالعه می نماید. مثلاً. ما در ریاضیات که افکار را به هم مربوط می سازیم و در شیمی که آزمایش می کنیم و در تاریخ که مدارک را نقادی می کنیم، حقیقت را به یک وجه و طریق جستجو نمی کنیم بلکه در مورد هر یک از آنها راه و روش معینی را برای رسیدن به منظور پیش می گیریم. از این روی غالباً منطق علمی را مطالعه و علم مطابقت فکر با موضوع های خود و یا علم حقیقت تعریف کرده اند. از آنجا که سعی وجد فکری که منظور آن کشف حقیقت درباره مجموعۀ مسائل معینی باشد خود علمی را بوجود می آورد، شایسته است که این قسم از منطق را ’علم العلوم’ نام نهاد و چون از طرف دیگر این قسمت از منطق وسائل و اسلوبهائی را که برای رسیدن به حقیقت بکار برده می شود یعنی روش یا متدهای علوم را مورد مطالعه قرار می دهد توان آن را ’شناخت روش های علوم’ یا ’متدلژی’ خواند. (از شناخت روشهای علوم فلیسین شاله ترجمه یحیی مهدوی صص 1-4). و رجوع به منطق شود
مأخوذ ازتازی، شغل کسی که زبانی را به زبان دیگر می آورد و ترجمه می کند. (ناظم الاطباء). عمل مترجم. برگردانیدن از زبانی به زبانی دیگر. و رجوع به مترجم و ترجمه شود. - مترجمی کردن، ترجمه کردن و به زبان دیگر بر گرداندن. عمل ترجمان و دیلماج: دبیری و مترجمی کردی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 414). که بیرون دبیری و مترجمی پیغامها بردی و آوردی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 414)
مأخوذ ازتازی، شغل کسی که زبانی را به زبان دیگر می آورد و ترجمه می کند. (ناظم الاطباء). عمل مُتَرجِم. برگردانیدن از زبانی به زبانی دیگر. و رجوع به مترجم و ترجمه شود. - مترجمی کردن، ترجمه کردن و به زبان دیگر بر گرداندن. عمل ترجمان و دیلماج: دبیری و مترجمی کردی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 414). که بیرون دبیری و مترجمی پیغامها بردی و آوردی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 414)