جدول جو
جدول جو

معنی متراضخ - جستجوی لغت در جدول جو

متراضخ
(مُ تَ ضِ)
همدیگر را سنگ اندازنده. (آنندراج). مشغول به سنگ اندازی یکدیگر. (ناظم الاطباء). و رجوع به تراضخ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متواضع
تصویر متواضع
بی تکبر، فروتن
فرهنگ فارسی عمید
قافیه ای که در آن سه حرف متحرک با هم جمع شود مانند «شکند» و «فکند»
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
روی هم جمع شده، انبوه، فشرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متقاضی
تصویر متقاضی
کسی که از دیگری خواهان چیزی یا انجام کاری است، آنکه از کسی طلب دارد، طلبکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مترادف
تصویر مترادف
کلمه ای که در معنی شبیه کلمۀ دیگر باشد، هم معنی، قافیه ای که دو حرف ساکن پیاپی در آن باشد مانند «سرد» و «فرد»، چیزی که ردیف چیز دیگر واقع می شود، ردیف هم، پی در پی
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ)
یکدیگر خوشنود شونده. (آنندراج). خشنود وراضی از هم. (ناظم الاطباء). و رجوع به تراضی شود
لغت نامه دهخدا
(اِمْ بِ)
همدیگر را سنگ و جز آن انداختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (المنجد). یقال: تراضخنا، ای ترامینا. (منتهی الارب). تیر انداختن قوم بیکدیگر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ ضِ)
جمع واژۀ مرضاخ. (منتهی الارب). رجوع به مرضاخ شود
لغت نامه دهخدا
دو کاردک: در کشتی فنی است از کشتی و آن چنانست که کشتی گیرد و پای خود را بر گردن یا کمر حریف گذاشته زور دهد: (قدرتم چون پا بمیدان زبر دستی نهد فند مقراضک همی بر پور دستان میزنم) (فوقی یزدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقراضه
تصویر مقراضه
در تازی نیامده بنگرید به مقراضک (کشتی) مقراضک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقراضی
تصویر مقراضی
بریده، پرند (پارچه مقراضی) منسوب به مقراض، نوعی حلواست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متواضع
تصویر متواضع
فروتن، فرمان بردار، احترام کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متناضر
تصویر متناضر
نگرنده، رودر رو
فرهنگ لغت هوشیار
در پس دیگری سوار شونده پی در پی، متوالی و پی در پی و قطع نشده از عقب دیگری، دو کلمه هم معنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متراصف
تصویر متراصف
هم رده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متراغی
تصویر متراغی
همفریاد هم بانگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مترافق
تصویر مترافق
رفیق و همراه سفر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متراکب
تصویر متراکب
بر روی یکدیگر انباشته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
گرد آینده و بر هم نشیننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متراهن
تصویر متراهن
همگرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متقاضی
تصویر متقاضی
وام باز خواهنده و وام باز گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متقاضی
تصویر متقاضی
((مُ تَ))
درخواست کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مترادف
تصویر مترادف
((مُ تَ دِ))
پی درپی، هم معنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
((مُ تَ کِ))
انبوه شده، روی هم جمع شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متواضع
تصویر متواضع
((مُ تَ ض))
فروتن، فروتنی کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
انبوه، چگال، فشرده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مترادف
تصویر مترادف
همچم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متقاضی
تصویر متقاضی
درخواست کننده، خواستار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متواضع
تصویر متواضع
فروتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متواضع
تصویر متواضع
Humble, Modest
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متراکم
تصویر متراکم
Dense, Densely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مترادف
تصویر مترادف
Synonymous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مترادف
تصویر مترادف
sinônimo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متواضع
تصویر متواضع
humilde, modesto
دیکشنری فارسی به پرتغالی